بازگشت

مقدمه


الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين و علي اهل بيته الطاهرين.

در اين مقدمه كوتاه درباره ي موسوعه سخنان امام هادي عليه السلام - كه گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم عليه السلام عهده دار بررسي و گردآوري آن بوده است -سخن مي گوييم، قبلا نيز با تلاش خالصانه اين گروه موسوعه سنن امام علي عليه السلام و موسوعه سخنان امام حسن و امام حسين و موسوعه شهادت معصومين عليهم السلام منتشر شده است.

امام هادي عليه السلام دهمين امام معصوم و نام مبارك او علي، فرزند محمد جواد عليه السلام است و لقب او هادي است. او كسي است كه خدا او را براي رهبري اين امت و هدايت بندگان و اصلاح امور آدميان برگزيد.

امام هادي عليه السلام با چند تن از خلفاي بني عباس به نامهاي: معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعين و معتز معاصر بود.

تلاش تحقيقي در مورد زندگي پر كرامت امام هادي عليه السلام بسيار كم و زمينه بحث در آن فراوان است و آرزوي ما اين است كه در ابعاد زندگي هر امامي، مخصوصا اماماني كه درباره ي آنان كم سخن رفته است، در هر سطحي نوشته هايي را ببينيم كه پرده هاي جهل و بي خبري را نسبت به زندگي الهي آنان از جلوي چشم مردم و مسلمانان بردارد؛ تا بتواند از آب زلال معارف آنان بنوشد و فطرت الهي خود را سيراب و هر يك به كمال نهايي خود برسند، زيرا هر كه در سايه ولايت آل محمد عليهم السلام زندگي مي كند، بر او واجب است كه حق اين نعمت را سپاس گويد، و اين در يكي از اشكالش بدينسان خواهد بود كه ايشان را به مردم بشناساند.

دردمند مي شويم كه گاهي مي بينيم دهها و بلكه صدها آثار و نوشته درباره ي زندگي برخي زمامداران، شاعران و نويسندگان غير مشهور وجود دارد، ولي چنين همتي را درباره زندگي الهي پيامبر و خاندانش -كه خدا هرگونه پليدي را از ايشان زدوده و به ايشان پاكي ويژه بخشيده است - نمي بينيم.

زندگي امام هادي عليه السلام سرشار از پايداري در راه حق و عدم تزلزل در حوادث پرتلاطم روزگارش بوده است، او در خط مستقيم سيره و هدايت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله حركت كرد و با عشق به راه او - كه راه خداست - زيست و در اين راه، سختي ها و رنج هاي بسياري از طاغوت هاي عصر خود ديد و تحمل كرد. متوكل عباسي بر آزار و شكستن حرمتش اصرار فراوان داشت؛ ظلم و بي احترامي به امامي كه به اعتراف همه راويان، از دانش بي نظير الهي برخوردار و داناترين مردم به معارف بلند الهي و قرآني و نيز در زمينه اخلاق و سلوك الهي، در عصر خود بوده است.

چنان نيست كه شيعه، اماماني از خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله را كوركورانه تقديس كند، بلكه با مستندات و ادله محكمي كه در اختيار دارد، پيروي از ايشان را برگزيده است.

ايمان شيعه بلكه ايمان همه مسلمانان به وجوب مودت اهل بيت عليهم السلام از عمق معارف اسلام و ژرفاي رسالت او گرفته شده است، اين فرموده خداي سبحان درباره اهل بيت عليهم السلام كه مي فرمايد: (قل لا أسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي)، هر مسلماني را ملزم مي كند تا به ريسمان مودت و محبت ايشان چنگ زند تا از هر گونه انحراف و گمراهي در امان ماند.

شگفت اين كه هيچ امامي از خاندان پيامبر را نمي بينم كه زندگي اش در امن و آسودگي سپري شده باشد، بلكه به جرم پايداري در راه خدا سخت ترين و گاهي وحشتناك ترين ستم هاي طواغيت عصر خود را به جان خريدند و سرانجام يا به قتل رسيدند و يا مسموم از دنيا رفتند.

امامان ما با اين كه در برابر طواغيت خود غالبا موضع مسالمت آميز داشتند و شرايط را براي قيام مسلحانه آماده نمي ديدند، از طرف جاسوسان ايشان شديدا مراقبت مي شدند و در ابعاد گوناگوني كه ذيلا به برخي اشاره مي شود، آزار مي ديدند:

1. در محاصره شديد اقتصادي بودند.

2. آلام و شكنجه هاي روحي و جسمي فراوان و فوق العاده مي ديدند تا آنجا كه مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهاني در خصوص محنت ها و مشقت هاي علويون به رشته تحرير درآمده است.

3. دست آنان از همه قدرت هاي كليدي عالم اسلام قطع و مسلمانان از ارتباط با ايشان محروم بودند.

4. با پيروان و شيعيان ايشان، بي رحمانه و با سنگدلي بدرفتاري مي شد، امام باقر عليه السلام از گرفتاري هاي سخت شيعيان در عصر اموي چنين ياد مي كند:

شيعيان ما را در هر شهر و دياري كشتند و با هر سوء ظن و تهمتي دست و پا بريدند و به جرم محبت و گرايش به ما زنداني كردند، اموالشان را به يغما بردند و خانه هايشان را ويران ساختند.

خلفاي جور اموي و عباسي با همه ابزار تبليغي خود آنچنان بر ضد شيعه عمل كردند كه دوستي اهل بيت عليهم السلام با ننگ و نقصان و نااميدي و خسران همراه شد.

تمام اين رفتارها مخالف سفارش پيامبر صلي الله عليه و آله درباره وجوب مودت اهل بيت عليهم السلام از ناحيه امت و لزوم تكريم آنان بود.

خلفاي جور نيك مي دانستند كه اهل بيت عليهم السلام هيچ نيازي به حكومت آنان ندارند و تنها مقصدشان اقامه عدل و از ميان برداشتن هرگونه تبعيض در جوامع اسلامي و آشنا ساختن مسلمانان با معارف بلند تربيتي و كمال بخش قرآن است، اما اين با هدف دنيوي و شيطاني آنان - كه تسلط بلامنازع بر ثروت و قدرت جهان اسلام و آزادي در هوسراني و بي بندباري بود - سازگار نبود.

از سويي ديگر بسياري از خلفاي جور نمي توانستند علاقه و احترام همه امت اسلامي به اهل بيت عليهم السلام را تحمل كنند؛ از اين رو كينه ايشان را به دل داشتند و عليه آنان تبليغ و اقدام مي كردند.

متوكل و حاكمان معاصر امام هادي عليه السلام مي دانستند كه امام هادي عليه السلام هيچ حركت سياسي آشكار كه به زيان ايشان باشد انجام نمي دهد و در هيچ يك از قيام هاي علويون نظير قيام يحيي بن عمر بن حسين بن زيد بن علي بن الحسين عليه السلام كه از كربلا شروع شد، و نيز قيام علويون در طبرستان و نواحي ديلم به رهبري حسن بن زيد، و نيز شورش احمد بن عيسي در نواحي ري، و ابراهيم بن محمد در قزوين شركت ندارد، اما با ا ين حال از آزار و اذيت او دست برنداشتند.