بازگشت

ترجمه


[33] -33- صدوق با سند خود از امام حسن عسكري عليه السلام نقل مي كند كه فرمود:

امام هادي عليه السلام، بر بالين بيماري از اصحاب خود آمد، بيمار از بيم مرگ مي گريست، و بي تاب بود.

امام هادي عليه السلام فرمود: اي بنده خدا! از مرگ مي ترسي زيرا آن را نمي شناسي، بگو ببينم اگر چركين و آلوده باشي، و از فراواني چرك و آلودگي، در آزار باشي، و جوش هاي چركين، و گري پيدا كرده باشي، و بداني كه شستشوي در حمام، همه ي آن ها را از بين مي برد، [و تو را زيبا و پاكيزه مي سازد]، آيا نمي خواهي كه به حمام درآيي، و خود را شستشو دهي؟ آيا از نرفتن به حمام، و با همين آلودگي ماندن، ناراحت نيستي؟

عرض كرد: آري، اي فرزند رسول خدا!

فرمود: اين مرگ است، مرگ، همان حمام است، و مرگ، آخرين گام تو در [راه] تطهير گناهانت، و پاك شدن از بدي هايت مي باشد، چون به مرگ درآيي، و از آن عبور كني، از هر غم و اندوه و آزاري نجات پيدا مي كني، و به هر شادي و خوشحالي مي رسي.

پس آن مرد آرام گرفت، و تسليم و با نشاط شد، و چشم خود را بست، و درگذشت.