بازگشت

ترجمه


[109] -109- و نيز مي گويد:

ابوهاشم جعفري، پس از امام رضا و امام جواد عليهماالسلام، سخت دلبسته ي امام هادي عليه السلام بود به امام شكوه كرد كه چون از نزد او به بغداد سرازير مي شود، شوق ديدار او رنجش مي دهد، و گفت: سرورم! چه بسا به خاطر ترس از سختي و دير رسيدن نمي توانم از راه آب بيايم، از اين رو با مركب مي آيم، و مركبي جز همين برذون [1] ناتوان ندارم، از خدا بخواه تا مرا بر زيارت تو توان بخشد.

امام عليه السلام فرمود: اباهاشم! خدا تو را توان بخشد، و خدا برذون تو را نيرو دهد.

راوي مي گويد: [پس از اين دعا،] ابوهاشم نماز صبح را در بغداد مي خواند، و سوار بر آن برذون راه مي افتاد، و در همان روز در پادگان سامرا به نماز ظهر مي رسيد، و اگر مي خواست در همان روز با همان برذون به بغداد برمي گشت. اين از عجيب ترين شواهدي بود كه ديده شد.


پاورقي

[1] برذون: اسب تركي يا تاتاري، اسب باركش، يابو.