بازگشت

ترجمه


[321] -108- صدوق مي گويد: محمد بن عيسي به امام هادي عليه السلام نوشت:

شخصي، پسر خود را به كسي سپرده، تا در برابر مزد معيني، يكسال براي او خياطي كند، سپس شخصي ديگري آمده مي گويد: فرزند خود را تا يكسال، به مزد بيشتر از او به من بسپار، آيا پدر، خيار [فسخ] دارد، و مي تواند اجاره ي اول را فسخ كند يا نه؟

امام عليه السلام با خط خود نوشت: تا بيماري يا ضعفي به فرزندش عارض نشده بايد به قرارداد اول عمل كند.

[322] -109- كليني با سند خو از ابراهيم همداني نقل مي كند كه گفت:

به امام هادي عليه السلام نامه نوشتم، و از او پرسيدم: زني زمين زراعتي خود را تا ده سال اجاره داده با اين شرط كه در پايان هر سال، مال الاجاره [همان سال] پرداخت شد نه پيش از آن، و آن زن قبل از سه سال يا بعد از آن مي ميرد، آيا بر ورثه ي او واجب است كه تا پايان وقت به قرارداد اجاره عمل كنند، يا با مرگ زن اجاره باطل مي شود؟

امام در پاسخ نوشت: اگر اجاره، وقت معيني دارد كه [هنوز] به پايان آن نرسيده، و زن مرد، [اجاره باطل نيست، و] همان مال الاجاره به ورثه ي او مي رسد، و اگر به پايان آن نرسد، و به يك سوم، يا نصف، يا مقداري از آن برسد [، و با رضايت طرفين اجاره فسخ شود]، مال الاجاره ي همان مقدار از وقت را به ورثه او مي دهند.

[323] -110- كليني با سند خود از احمد بن اسحاق رازي نقل مي كند كه گفت:

مردي به امام هادي عليه السلام نوشت: شخصي يك زمين زراعتي را از كسي اجاره مي كند، اجاره دهنده در حضور مستأجر همان زمين را مي فروشد، و مستأجر با اينكه شاهد و حاضر بوده چيزي نمي گويد، خريدار زمين مي ميرد، و ورثه دارد، آيا اين زمين به اموال ارثي او برمي گردد، يا در دست مستأجر مي ماند تا زمان اجاره اش سرآيد؟

امام عليه السلام در پاسخ نوشت: مي ماند تا اجاره اش سرآيد.