بازگشت

ترجمه


[430] -39- سيد ابن طاووس با سند خود از جدش شيخ طوسي، و او با سند خود از منصور بن عبدالمنعم نقل مي كند كه گفت: در سال 252 ه.ق. سال وفات پدرم كه من نوجوان بودم نامه اي به امام [هادي عليه السلام] نوشتم، و از او براي زيارت مولايم ابي عبدالله [الحسين عليه السلام]، و شهدا رضوان الله عليهم اجازه خواستم، پس توسط محمد بن غالب اصفهاني از ناحيه ي حضرت عليه السلام [1] اين زيارت به دستم رسيد:

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

هرگاه خواستي شهدا را زيارت كني، پايين پاي [مبارك امام] حسين عليه السلام كه قبر [منور] علي بن الحسين عليهماالسلام است، رو به قبله بايست كه آنجا مدفن بيشتر شهيدان است، و به قبر علي بن الحسين عليهماالسلام اشاره كن و بگو:

سلام بر تو اي اولين كشته از نسل بهترين دودمان، از خاندان ابراهيم خليل، درود خدا بر تو، و بر پدر [بزرگوار] تو باد، كه درباره ي تو فرمود: فرزندم! خدا بكشد مردمي كه تو را كشتند، چه گستاخ بودند بر خداي رحمان، و بر هتك حريم پيامبر! پس از تو خاك بر سر دنيا، گويا تو را مي بينم كه در برابر امام حسين عليه السلام [، در ميدان نبرد] نمايان شده،

و به كافران مي گويي:

منم علي فرزند حسين بن علي، سوگند به خانه ي خدا كه ما به پيامبر صلي الله عليه و آله، [نزديك تر و] سزاوارتريم. با نيزه ي خود تا آنجا شما را [درهم] مي كوبم كه بشكند، و [نيز] با شمشير خود - در حالي كه از پدرم حمايت مي كنم - گردن هاي شما را مي زنم، همچون [كوبيدن و] زدن جوان عربي هاشمي، به خدا سوگند زنازاده [بر ما مسلط نشود و] در ميان ما حكم نراند.

[و بر پيمان خود پايدار ماندي] تا جان سپردي، و به ديدار پروردگارت شتافتي، گواهي مي دهم كه تو به خدا و پيامبرش نزديك تر [و سزاوارتري]، و تو فرزند رسول خدا، و حجت خدا و امين او، و فرزند حجت و امين او هستي.

خدا بر كشنده ات - مرة بن منقذ بن نعمان عبدي - كه خدا او را لعنت و رسوا كند، و نيز بر همه ي كساني كه با او در كشتنت شركت داشتند، و در مقابل تو يكديگر را كمك كردند، [كيفر دهد و] داوري كند، خدا ايشان را به جهنم درآورد، و چه بد بازگشتگاهي است، و خدا ما را از ديدار كنندگان، و همراهان تو، و همراهان جد و پدر و عمو و برادر و مادر مظلومت [فاطمه ي زهرا عليهاالسلام] قرار دهد.

و به سوي خدا از دشمنان [كينه توز و] لجوج تو بيزاري مي جويم، و به سوي خدا از قاتلان تو بيزاري مي جويم، و همنشيني تو را در بهشت، از خدا مي خواهم، و سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد.

سلام بر عبدالله فرزند حسين، آن كودك شيرخوار، آن تير خورده ي افتاده به خاك، آن در خون خود غلطان، كه خونش به آسمان بالا رفت، و با تير در دامان پدرش ذبح شد، خدا حرملة بن كاهل اسدي را كه او را هدف تير قرار داد، و نيز همراهانش را لعنت كند.

سلام بر عبدالله فرزند اميرمؤمنان، آن آزموده ي به بلاها، و آن فرا خواننده ي به ولايت اهل بيت در دشت كربلا، كه از پيش رو و پشت سر [در محاصره ي دشمن افتاد و] ضربه خورد، خدا كشنده ي او هاني بن ثبيت حضرمي را لعنت كند.

سلام بر عباس فرزند اميرمؤمنان آن كه با جان خويش برادرش را ياري كرد، و از امروز خود، براي فردايش اندوخت، آن كه براي برادر خود فداكار و نگهبان بود، و با آب [همراه] خود به سوي [خيام] او شتافت، آن كه دو دستش بريده شد، خدا كشندگانش - يزيد بن رقاد حيتي، و حكيم بن طفيل طائي - را لعنت كند.

سلام بر جعفر فرزند اميرمؤمنان، آن كه با جان خود در راه خدا پايداري كرد، و از سرزمين خود غريب افتاد، پيكار [در راه خدا] را پذيرفت، و پيشتاز در ميدان نبرد بود، و [سرانجام] در محاصره ي دشمنان قرار گرفت و از پا درآمد، خدا كشنده ي او هاني بن ثبيت حضرمي را لعنت كند.

سلام بر عثمان فرزند اميرمؤمنان، همنام عثمان بن مظعون، خدا تيرانداز به سوي او خولي بن يزيد اصبحي [و] آيادي [يا اباني] دارمي را لعنت كند.

سلام بر محمد فرزند اميرمؤمنان، آن كشته شده ي به دست ايادي [يا اباني] دارمي، خدا قاتل او را لعنت كند، و عذاب دردناك را بر او افزون كند، و درود خدا بر تو باد اي محمد! و بر خاندان شكيباي تو.

سلام بر ابوبكر فرزند حسن بن علي، سرور پاكيزه سرشت، آن تير خورده ي قاتل نابكار، خدا كشنده ي او عبدالله بن عقبه غنوي را لعنت كند.

سلام بر عبدالله فرزند حسن بن علي پاكيزه سرشت، خدا كشنده و تيرانداز به سوي او حرملة بن كاهل اسدي را لعنت كند.

سلام بر قاسم فرزند حسن بن علي، آن كه بر فرق سرش [عمودي آهنين] زدند، و ابزار جنگي او را ربودند، آنگاه كه عمويش حسين عليه السلام را صدا زد، و عمويش همچون باز شكاري، [دشمنان را فراري داد و] خود را بر بالينش رساند، در حالي كه او پاهاي خود را بر خاك مي كشيد، و [امام] حسين عليه السلام فرمود: [از رحمت خدا] دور باشند مردمي كه تو را كشتند، و كساني كه پدر و جد تو در روز قيامت، دادخواه تو عليه ايشان خواهند بود، سپس فرمود: سوگند به خدا بر عمويت گران است كه او را بخواني و پاسخت ندهد، يا پاسخت دهد و تو كشته ي افتاده بر خاك باشي، و سودت نبخشد، سوگند به خدا امروز روزي است كه جنايتكاران فراوان، و ياوران اندك اند.

خدا در روز حشر مرا با شما دو بزرگوار قرار دهد، و در جايگاه شما جاي دهد، و خدا كشنده ي تو عمر بن سعد بن عروة بن نفيل ازدي را لعنت كند، و به آتش بسوزاند، و كيفري دردناك برايش فراهم سازد.

سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر كه [با دو بال خود] در بهشت ها پرواز كند، آن هم پيمان ايمان، و پيكارگر هماوردان، خيرخواه به خاطر خداي رحمان، تلاوت كننده ي سوره ي حمد و آيات قرآن، خدا كشنده ي او عبدالله بن قطبه نبهاني را لعنت كند.

سلام بر محمد فرزند عبدالله بن جعفر، كه به جاي پدر خود [براي ياري امام حسين عليه السلام] حضور يافت، و از پي برادرش [به كارزار] شتافت، و بدنش را سپر او ساخت، خدا كشنده ي او عامر بن نهشل تميمي را لعنت كند.

سلام بر جعفر فرزند عقيل، خدا كشنده و تيرانداز به سوي او بشر بن خوط همداني را لعنت كند.

سلام بر عبدالرحمن فرزند عقيل، خدا كشنده و تيرانداز به سوي او عمر [عمير] بن خالد بن اسد جهني را لعنت كند.

سلام بر شهيد فرزند شهيد، عبدالله فرزند مسلم بن عقيل، و خدا كشنده ي او عامر بن صعصعه [و يا به نقلي: اسد بن مالك] را لعنت كند.

سلام بر عبيدالله فرزند مسلم بن عقيل، و خدا قاتل و تيرانداز به سوي او، عمر بن صبيح صيداوي را لعنت كند.

سلام بر محمد فرزند ابوسعيد بن عقيل، و خدا كشنده ي او لقيط بن ناشر جهني را لعنت كند.

سلام بر سليمان، غلام [امام] حسين عليه السلام فرزند اميرمؤمنان عليه السلام، و خدا كشنده ي او سليمان بن عوف حضرمي را لعنت كند.

سلام بر قارب، غلام حسين بن علي عليهماالسلام.

سلام بر منجح، غلام حسين بن علي عليهماالسلام.

سلام بر مسلم فرزند عوسجه اسدي، كه هنگام اجازه ي امام حسين عليه السلام به او براي دست برداشتن از ياريش گفت: آيا ما را تو رها كنيم [و برويم]؟! در اين صورت نزد خدا چه عذري براي اداي حق تو داريم؟ نه، سوگند به خدا! [من از تو دست بر نخواهم داشت] تا اين نيزه ام را در سينه ي آن [نابكار] ها بشكنم، و تا قبضه ي شمشير در دست من است آنان را در هم كوبم، و از تو جدا نخواهم شد، و اگر با من سلاحي نباشد كه با آن كارزار كنم، با سنگ به جنگ آنان خواهم رفت، و از تو جدا نخواهم شد تا همراه تو بميرم.

و تو اولين نفر بودي كه [با خدا] معامله كرد، و اولين شهيد از شهيدان راه خدا بودي كه جان سپرد، سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدي، خدا پيشتازي تو [در جانبازي]، و ياري رساندن به امام خود را سپاس گفت، آنگاه كه امام عليه السلام در حالي كه بر خاك افتاده بودي نزد تو آمد، و فرمود: خدا تو را رحمت كند اي مسلم بن عوسجه! و اين آيه را تلاوت فرمود: «(فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا)؛ برخي از آنان به شهادت رسيدند، و برخي از آن ها در [همين] انتظارند، و [هرگز عقيده و هدف خود را] تبديل نكردند»، خدا شركت كنندگان در قتل تو عبدالله ضبابي، و عبدالله بن خشكاره بجلي، [و مسلم بن عبد ضبابي] را لعنت كند.

سلام بر سعد فرزند عبدالله حنفي، كه هنگام اجازه ي امام حسين عليه السلام به او براي دست برداشتن از ياريش گفت: نه، سوگند به خدا! تو را رها نمي كنيم، تا خدا شاهد باشد كه ما در غياب رسول خدا صلي الله عليه و آله حقش را درباره ي تو مراعات كرديم، سوگند به خدا اگر بدانم كشته خواهم شد، سپس زنده شده، و سوزانده مي شوم، و خاكسترم را بر باد مي دهند، و اين كار را هفتاد بار با من تكرار مي كنند، از تو جدا نخواهم شد تا شهادتم را در ركاب تو دريابم، و چگونه اين كار را نكنم در حالي كه يك بار مرگ، و يك بار كشته شدن است، و پس از آن كرامتي است كه پايان ندارد.

پس [اي سعد!] به شهادت رسيدي، و امام خود را ياري كردي، و در سراي پايدار، آن كرامت [بهشتي] را از خدا دريافت كردي، خدا ما را با شما در ميان شهداء محشور كند، و همنشيني شما را در اعلي عليين روزي فرمايد.

سلام بر بشر فرزند عمر حضرمي، خدا گفتار تو را - هنگام اذن ترخيصت از ناحيه اي امام عليه السلام - به او سپاس گويد [كه گفتي]: در اين صورت بدنم زنده زنده طعمه ي درندگان باد چون از تو جدا شوم، و خبر تو را از كاروانيان گيرم، آيا با كمي ياران رهايت سازم؟! هرگز چنين نخواهد شد.

سلام بر يزيد فرزند حصين همداني مشرقي، آن قاري قرآن، و كسي كه با شمشير مشرفي به خاك افتاد [، و به شهادت رسيد].

سلام بر عمر فرزند كعب انصاري.

سلام بر نعيم فرزند عجلان انصاري.

سلام بر زهير بن قين بجلي، كه هنگام اذن ترخيصش از ناحيه ي امام عليه السلام به او گفت: نه سوگند به خدا! هرگز چنين نخواهد شد، آيا فرزند رسول خدا را در اسارت دشمنان گذارم، و خود نجات يابم؟! خدا چنين روزي را براي من نياورد.

سلام بر عمرو بن قرطه انصاري.

سلام بر حبيب بن مظاهر اسدي.

سلام بر حر بن يزيد رياحي.

سلام بر عبدالله بن عمير كلبي.

سلام بر نافع بن هلال بن نافع بجلي مرادي.

سلام بر انس بن كاهل اسدي.

سلام بر قيس بن مسهر صيداوي.

سلام بر عبدالله غفاري و عبدالرحمن غفاري، فرزندان عروة بن حراق.

سلام بر جون بن حري، غلام ابوذر غفاري.

سلام بر شبيب بن عبدالله نهشلي.

سلام بر حجاج بن زيد سعدي.

سلام بر قاسط تغلبي و كرش تغلبي، فرزندان زهير.

سلام بر كنانه بن عتيق.

سلام بر ضرغامة بن مالك.

سلام بر حوي بن مالك ضبعي.

سلام بر عمر بن ضبيعه ضبعي.

سلام بر زيد بن ثبيت قيسي.

سلام بر عبدالله و عبيدالله فرزندان زيد بن ثبيط قيسي.

سلام بر عامر بن مسلم.

سلام بر قعنب بن عمرو نمري.

سلام بر غلام عامر بن مسلم.

سلام بر سيف بن مالك.

سلام بر زهير بن بشر خثعمي.

سلام بر زيد بن [بدر بن] معقل جعفي.

سلام بر حجاج بن مسروق جعفي.

سلام بر مسعود بن حجاج، و فرزندش.

سلام بر مجمع بن عبدالله عائذي.

سلام بر عمار بن حسان بن شريح طائي.

سلام بر حيان بن حارث سلماني ازدي.

سلام بر جندب بن حجر خولاني.

سلام بر عمر بن خالد صيداوي.

سلام بر سعيد غلام او.

سلام بر يزيد بن زياد بن مظاهر كندي.

سلام بر زاهد غلام عمرو بن حمق خزاعي.

سلام بر جبلة بن علي شيباني.

سلام بر سالم، غلام ابن مدينه كلبي.

سلام بر اسلم بن كثير ازدي اعرج.

سلام بر زهير بن سليم ازدي.

سلام بر قاسم فرزند حبيب ازدي.

سلام بر عمر بن جندب حضرمي.

سلام بر ابوثمامه عمر بن عبدالله صائدي.

سلام بر حنظله فرزند اسعد شيباني.

سلام بر عبدالرحمن فرزند عبدالله بن كدر ارحبي.

سلام بر [ابي] عمار فرزند ابوسلامه همداني.

سلام بر عابس بن شبيب شاكري.

سلام بر شوذب غلام شاكر.

سلام بر شبيب فرزند حارث بن سريع.

سلام بر مالك فرزند عبد بن سريع.

سلام بر اسير مجروح، سوار فرزند ابوحمير فهمي همداني.

سلام بر همراه زخمي او، عمرو بن عبدالله جندعي.

سلام بر شما اي بهترين ياوران! سلام بر شما به خاطر صبر و پايداريتان، چه نيكوست سرانجام [جاوداني] آن سراي.

خدا شما را در جايگاه ابرار درآورد، شهادت مي دهم كه خدا براي شما پرده ها را كنار زد، و فرش ها گسترانيد، و عطاي شما را افزون كرد، و [شهادت مي دهم كه] شما از [ياري حق] سستي نكرديد، و شما بر ما پيشي جستيد، و ما در سراي جاويد با شما خواهيم بود.

و سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد.


پاورقي

[1] ظاهرا منظور از حضرت با توجه به توضيحي كه در اصل كتاب آورديم امام هادي عليه السلام مي باشد.