بازگشت

وابواب الايمان


يعني ائمّه معصومين عليهم السلام درگاه هاي ايمان هستند. چرا كه تنها از راه و طريق ايشان ايمان واقعي ميسّر مي گردد و آنها جانشينان خداوند و درهاي ورود به پيشگاه الهي مي باشند.

عَن اَبي عَبْداللّه عليه السلام اِنَّهُ قالَ: «اَبَي اللّهُ اَنْ يَجْريَ الاَشْياءَ اِلاَّ بِاَسْبابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَي ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْمًا وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بابًا ناطِقًا، عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَه وَ جَهَلَهُ مَنْ جَهَلَهُ ذاكَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه وآله وَ نَحْنُ». [1] .

از حضرت امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: خداوند هيچ كاري را بدون سبب انجام نمي دهد و براي هر چيزي سببي وجود دارد و براي هر سبب، شرحي و براي هر شرح، علمي قرار داده است و براي آن علم، باب و درب ناطق گمارده است. هر كس باب ناطق را بشناسد به آن علم، آگاهي پيدا مي كند و هر كس باب ناطق را نشناسد، از آن علم، بهره اي نخواهد برد و آن باب ناطق، رسول خدا صلي الله عليه وآله و ما اهل بيت هستيم.

اگر چه خداوند قادر است امور جهان را بدون اسباب و علل فراهم آورد، (چنان چه عيسي را بدون پدر آفريد و آتش را بر ابراهيم سرد و سلامت گرداند) ولي به طور كلّي و عمومي، عادت الهي بر آن است كه امور جهان را با وسائل و اسباب مخصوص به جريان درآورد و امام صادق عليه السلام در اين حديث ترتيب اسباب را ذكر كرده و در حديث ديگر



[ صفحه 55]



فرمودند هر كه خواهان سعادتي است كه به واسطه آن نجات دنيا و آخرت تحصيل نمايد، بايد از باب آن كه ائمّه معصومين عليهم السلام هستند، وارد شود.

قال الصادق عليه السلام: «الاَوْصِياءُ هُمْ اَبْوابُ اللّهِ عزَّ و جلَّ اَلَّتي يُؤتي مِنْها وَ لَوْلاهُمْ ما عُرِفَ اللّهُ عزَّ و جلَّ». [2] .

امام صادق عليه السلام مي فرمايند: اوصياء پيامبر، درهاي (شناخت) خدا هستند كه (مردم) از آن وارد مي شوند و اگر آنها نبودند، خداوند شناخته نمي شد.

از اين دو حديث درمي يابيم كه ائمّه معصومين عليهم السلام اوّلاً درهاي شناخت ايمان واقعي هستند و اگر آنها نبودند ايمان واقعي شناخته نمي شد و ثانياً حصول ايمان به وجود آنها است كه اگر آنها نبودند ايمان واقعي براي هيچ كس حاصل نمي گرديد، چرا كه ايمان فراتر از اسلام است. چون اسلام به اقرار زباني و اداي شهادتين حاصل مي شود، ولي ايمان بايستي به همراه اقرار زبان، معرفت قلب و عمل در راه خداوند باشد و شرط قبولي اين دو، معرفت به ائمّه اطهار عليهم السلام است. همان گونه كه حضرت رضا عليه السلام فرمودند:

«بِشَرْطها و أَنا مِن شُروطِها».

(قبول توحيد) شرطها دارد كه قبول ولايت من از شرطهاي آن است.


پاورقي

[1] كافي ج 1، ص 183.

[2] كافي، ج 1، ص 193.