بازگشت

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له


«اشهد» از ريشه «شَهَدَ» به معني «مشاهده كردم و تحمل نمودم مشاهده خود را و اعلام مي دارم» است و مشاهده، تحمّل و اعلام در امتداد يك هدف است و آن حفظ حق و جلوگيري از تضييع آن است.

«اله» اگر از ماده «اَلَه» گرفته شود به معني «معبود و شايسته پرستش» است و اگر از ماده «وِلاه» باشد، به معني «موجودي كه همه موجودات واله و شيداي او هستند»



[ صفحه 122]



مي باشد و اگر اصل آن «اَلِهَ» باشد به «موجودي كه عقل ها درباره او متحيّر و سرگردان مانده اند» اطلاق مي شود و چنانكه از «لاهَ» گرفته شده باشد «موجودي كه از ادراك و حواس پوشيده مانده و با چشم ظاهري قابل رؤيت نيست» مي باشد. [1] .

قرآن كريم به هر چيزي كه مورد عبادت و خضوع واقع مي شود، «اله» مي گويد. خواه به حق باشد. مانند:

«قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ...». [2] .

بگو همانا اوست معبود يگانه....

و يا باطل. مانند:

«لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ...». [3] .

معبود ديگري را با خداوند نخوان....

«اللّه» در اصل «أَلاله» بوده كه به دليل كثرت استعمال، همزه آن افتاده است. اين كلمه به ذات خداوند متعال كه داراي جميع صفات كمال است اشاره داشته، فقط به او اطلاق مي شود.

«شريك» به معني دو يا چند فرد كه در كاري كنار يكديگر باشند و مقارن همديگر عملي را با سهم برابر و يا نابرابر انجام دهند و يا تأثيري بر كار و فكر يكديگر گذارند، مي باشد. كه خداوند از شريك مبرّا است و هر كس براي ديگري در امور خداوند، تأثيرگذاري قائل باشد، به خداوند شرك ورزيده است.

در اين فراز مي گوييم: من اعلام مي دارم و شهادت مي دهم هيچ معبود و شايسته پرستشي و هيچ موجود شيدايي و هيچ موجودي كه عقول را متحيّر نمايد و هيچ



[ صفحه 123]



موجودي كه از ديدگان پوشيده ماند، جز ذات مقدّس خداوند متعال كه داراي جميع صفات كمال است وجود ندارد و اوست كه هيچ فرد و موجود ديگري در كنارش براي انجام كارها وجود نداشته، هيچ مقارني كه سهمي در كارها داشته باشد و يا با او هم فكري نمايد و يا تأثير در كار او گذارد، ندارد.

اين اعلام بدان خاطر است كه اگر زائر توصيف ائمّه معصومين عليهم السلام را با آن همه عظمت مي نمايد، در ضمن اعلام مي دارد كه ائمّه اطهار عليهم السلام، عبد خداوند هستند و خداوند اِله مطلق است.

هر چند زائر در ابتدا، با بر زبان جاري ساختن صد تكبير، چنين اعتقادي را اعلام نموده و به نفس خود تفهيم كرده، ولي در اين فراز نيز براي خداوند، اعلام وحدانيّت مي نمايد، تا از توهّم غلو درباره ذات مقدّس ائمّه عليهم السلام بازداشته شده و متوجّه اين نكته شود كه كمالات ذاتي، مختص به ذات مقدّس خداوند بوده و كمالاتي كه در اين زيارت براي پيشوايان ذكر مي شود، از آن جهت است كه آنان آئينه داران كمال و جمال خداوندي هستند كه ذات او كمال مطلق و جميل علي الاطلاق است.

شايد شهادت بر وحدانيّت خداوند و بر رسالت پيامبر صلي الله عليه وآله، از آن جهت باشد كه زائر مي خواهد اعتقاد خود را نزد آن امامان به وديعه گذارد تا در قبر، آنگاه كه از او سؤال كرده مي شود يا در محكمه قيامت و روز تنگدستي، به وي برگردانند. همچنان كه در زيارت آل ياسين، زائر خود را در پيشگاه امام عصر عليه السلام مشاهده كرده، پس از شهادت بر وحدانيّت خداوند و رسالت پيامبر صلي الله عليه وآله و ولايت تك تك امامان و بيان اعتقاد بر قيامت مي گويد:

«فَاشْهد عَلي ما اشْهدتكَ عَلَيْهِ».

(اي امام زمان) شاهد باش بر آنچه نزد شما شهادت داده ام و تو را بر آن گواه گرفته ام.



[ صفحه 124]



اين كاري بوده كه اصحاب ائمّه طهارت عليهم السلام انجام مي دادند و نزد امامان معصوم عليهم السلام رفته و اعتقادات خود را بيان مي داشتند، تا ائمّه طاهرين عليهم السلام علاوه بر اصلاح، وديعه نگهدارِ اعتقادي پيروان خود باشند.


پاورقي

[1] رجوع كنيد به التحقيق في كلمات القرآن كريم، ج 1، ص 119.

[2] سوره مباركه انعام، آيه 19.

[3] سوره مباركه قصص، آيه 88.