بازگشت

وارتضاكم لغيبه


«ارتضاكم» شما را پسنديد، برگزيد و رضايت داد.

«غيب» در مقابل «حضور» قرار دارد و به چهار امر اطلاق مي گردد:

1 - اموري كه با حواس ظاهري درك نمي شود. مانند:



[ صفحه 141]



«فَقَالَ مَا لِيَ لَآ أَرَي الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَآئِبِينَ». [1] .

(سليمان) گفت: مرا چه شده چرا هدهد را نمي بينم، يا اينكه او از غايبان است.

2 - مكان هايي كه از ديد ما پنهان هستند. مانند:

«أَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ». [2] .

او (يوسف) را در نهانگاهِ چاه بيفكنيد.

3 - اموري كه به آن علم نداريم و آن علوم نزد خداوند است. مانند:

«رَجْمًا بِالْغَيْبِ...». [3] .

همه اينها سخناني پنهاني (بي دليل) است....

4 - معارفي كه به آن دسترسي نداريم. مانند:

«عَالِمُ الْغَيْبِ...». [4] .

داناي غيب اوست....

«ارتضاكم لغيبه» يعني اي امامان معصوم، خداوند شما را براي آگاهي بر غيب خود و مطالبي كه حواس ظاهري بدان دسترسي ندارد و علم و معرفتي كه ديگران از درك آن عاجز هستند، برگزيد و بر دارا بودن غيب براي شما رضايت داد و شما را با رضايت كامل، علم و معرفت غيبي عنايت فرمود و بر تمامي امور غيب آگاه نمود.

فقالَ أبوجعفر عليه السلام:«... وَ أمّا قولُهُ «عالم الغيب» فانّ اللّه عزّ و جلّ عالمٌ بما غابَ عنْ خلقِهِ فيما يقدِرُ منْ شي ءٍ وَ يَقضيهِ في عِلمِهِ قبلَ أنْ يخلقَهُ وَ قبلَ أَنْ يُفضيَهُ إِلَي الملآئكة فذلكَ يا حُمرانُ! عِلْمٌ موقوفٌ عندهُ اليهِ فيهِ المشيئةُ فيقضيهِ إذا أراد و يبدولَهُ فيه فلا يُمضيهِ، فأمَّا العلمُ الّذي يُقدّرُهُ اللّه عزّ و جلّ فيقضيهِ و يُمْضيهِ فهُوَ العِلْمُ الّذي انتهي إلي رسولِ اللّهِ صلي الله عليه وآله ثُمَّ إلينا». [5] .



[ صفحه 142]



حمران ابن اعين مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: تفسير «عالم الغيب» اين است كه خداوند دانا به مقدّراتي است كه از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در علم خودش، قبل از آفرينش و قبل از آنكه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا مي آفريند و اين علمي است كه در نزد خداوند است و زماني كه اراده كند بر آن لباس وجود مي پوشاند و هر گاه بداء يا تغيير در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر مي نمايد. امّا علمي كه خداوند در عالم قضا آفريده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمي است كه به حضرت رسول صلي الله عليه وآله و سپس به ما اهل بيت عليهم السلام رسيده است.

پس امام عليه السلام به علم غيب الهي آگاه است.

سأل أَبَا الحسنِ عليه السلام رَجُلٌ منْ أَهْلِ فارسٍ فقالَ لَهُ: أَتَعْلَمُونَ الْغيبَ؟ فقالَ: قالَ أبوجعفرٍ عليه السلام: «يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلا نَعْلَمُ». [6] .

مردي از اهل فارس از امام كاظم عليه السلام سؤال كرد: آيا شما غيب مي دانيد؟ حضرت پاسخ دادند: جدّم امام باقر عليه السلام فرمودند: خداوند به ما علم را مي بخشد و ما آن را دريافت مي كنيم و وقتي مي گيرد ما نمي دانيم.

بايد توجّه داشت كه عالم به اسرار و علوم غيب، فقط خداوند است و او به پيامبران و رسولان خود، غيب را مي آموزد [7] و امامان از طريق پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله بر علوم غيبي اطّلاع مي يابند. چون آنان در تبليغ، شريك پيامبر صلي الله عليه وآله مي باشند. البتّه رسالت دو بُعد دارد: بُعد «ارتباط با خداوند» كه شراكت بردار نيست و بُعد «ارتباط با مردم و تبليغ دين» كه شراكت بردار است. به دليل آنكه موسي از خداوند خواست تا هارون را در امرِ تبليغ دين شريكِ او قرار دهد.



[ صفحه 143]



«وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي». [8] .

و او (هارون) را در كارم شريك ساز.

لذا موسي و هارون نزد فرعون رفتند و گفتند:

«فَقُولَآ إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ...». [9] .

و بگوييد: ما فرستادگان پروردگار توايم....

اين در حالي است كه هارون، رسول نبوده بلكه در امر رسالت، شريك بود. ولي حكم شريك همان حكم فردِ اصلي است و باز موسي عليه السلام از خداوند خواست كه هارون را وزير او گرداند.

«وَ اجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي، هَارُونَ أَخِي». [10] .

و وزيري از خاندانم براي من قرار ده. برادرم هارون را.

پيامبر صلي الله عليه وآله نيز به علي عليه السلام فرمودند:

«يا عَلي اَنتَ منّي بِمَنزلَة هارون مِن موسي». [11] .

اي علي تو براي من به منزله هارون براي موسي هستي.

يعني تو شريك و وزير من در «ارتباط با مردم، تبليغ دين و ابلاغ» هستي. اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه قاصعه مي فرمايند: پيامبر صلي الله عليه وآله رو به من كرد و فرمود:

«اِنَّك تَسْمَعُ ما اَسْمَعُ وَ تَري ما اَري اِلاَّ اَنَّكَ لَسْتَ بِنَبيٍ وَ لكِنَّكَ لَوَزيرٌ...». [12] .

آنچه من مي شنوم تو نيز مي شنوي و آنچه من مي بينم تو هم مي بيني. وليكن فرق من با تو در آن است كه من در مقام نبوّت هستم و تو در مقام وزارت....

پس همان گونه كه علي عليه السلام وزير و شريك پيامبر صلي الله عليه وآله و واقف بر علوم غيبي است، ائمّه معصومين عليهم السلام نيز مقام وزارت رسول خدا صلي الله عليه وآله را دارا بوده و عالم به غيب مي باشند.



[ صفحه 144]




پاورقي

[1] سوره مباركه نمل، آيه 20.

[2] سوره مباركه يوسف، آيه 10.

[3] سوره مباركه كهف، آيه 22.

[4] سوره مباركه جنّ، آيه 26.

[5] كافي، ج 1، ص 377.

[6] كافي، ج 1، ص 376.

[7] اشاره به سوره مباركه جنّ، آيه هاي 26 و 27.

[8] سوره مباركه طه، آيه 32.

[9] سوره مباركه طه، آيه 47.

[10] سوره مباركه طه، آيه 29 و 30.

[11] كافي، ج 8، ص 107.

[12] خطبه / 192.