بازگشت

حتي اعلنتم دعوته وبينتم فرائضه واقَمتم حدوده ونشرتم شرائع احكامه وسننتم سنته


«اعلنتم» به معني آشكار كرديد، است.



[ صفحه 189]



«دعوة» به معانيِ خواندن، طلب كردن و ياري جستن مي باشد.

«بينتم» از ماده «بيان» بوده و از نظر مفهومِ لغت، معني گسترده اي دارد و به هر چيزي گفته مي شود كه آشكاركننده چيزي باشد. بنابراين فقط نطق و سخن را شامل نمي شود، بلكه حتّي كتابت، خط، انواع استدلالات عقلي و منطقي كه مبيّن مسائل مختلف و پيچيده است همه در مفهوم «بيان» جمع است. هر چند شاخص اين مجموعه، همان «سخن گفتن» مي باشد.

«فرائض» جمع «فرض» به معني تعيين شده و واجب شده است.

«حدوده» جمع «حدّ» به معني چيزي است كه در ميان دو شي ء مانع شود و يا به گفته راغب: «واسطه ميان دو چيزي است كه مانع اختلاط و آميختگي آنها به يكديگر شود». لذا به مرزهاي كشورها «حدود» گفته مي شود و قوانين الهي را نيز «حدود الهي» مي گويند، چون عبور از آن مجاز نيست و تعبير به «حُدود اللّه» قوانيني است كه تجاوز از آنها ممنوع است. به همين جهت به عنوان «مرزهاي الهي» شناخته شده اند.

«نشرتم» به معني گسترده و پراكنده نموديد، است. بعضي «نشر» را به معني درخشندگي دانسته اند.

«شرائع» جمع «شريعة» به معني راهي است كه به سوي آب مي رود و به آن منتهي مي شود و اين كه دين را «شريعت» مي گويند از آن نظر است كه به حقايق و تعليماتي منتهي مي شود كه مايه پاكيزگي و طهارت و حيات انساني است.

«احكام» جمع «حكم» به معني محكم ساختن است و به همين دليل موضوعات پايدار و استوار را «محكم» مي گويند. چرا كه عوامل نابودي را از خود دفع مي كند و به همين جهت به معني استوار گردانيدن، استعمال شده است.

احكام الهي عبارت است از مطالب استوار و محكمي كه خداوند متعال براي باقي



[ صفحه 190]



ماندن دينش براي مردم مقرّر نموده و آنان را بر عمل به آن موظّف نموده است.

«سنة» به معني طريقه و روش است و البته سنّت الهي كه عبارت است از روش ها و قانون هاي حتمي خداوندي، تغييرناپذير است.

در اين فرازها به پنج مورد از مجاهدت ها و كوشش هاي امامان معصوم عليهم السلام اشاره شده است.

اوّلين تلاش و مجاهدت آنان، اعلان و آشكار نمودن دعوت و مطلب خداوند است (اعلنتم دعوته). آنان دعوت كنندگان به سوي خداوند بودند. همان گونه كه در زيارت جامعه خوانديم:

«اَلسَّلام عَلي الدُّعاة اِلي اللَّه».

سلام بر خوانندگان به سوي خداوند.

و در فرازي ديگر آنان را با عنوان «الدعوة الحسني» يعني دعوت كنندگان نيكو ياد كرديم.

قال حسن بن علي عليه السلام: «اَيُّها النَّاس مَن عَرفني و مَن لَم يَعْرفني فَاَنَا الحسن بن علي، و اَنَا ابن البَشير و النَذير الداعي اِلي اللَّه بِاِذْنِه و السّراج المُنير». [1] .

امام حسن عليه السلام فرمود: اي مردم هر كس مرا شناخته كه مي شناسد و هر كس مرا نمي شناسد (آگاه باشد كه) من حسن بن علي هستم و من فرزند بشارت دهنده و انذاركننده ام. همان كسي كه با اجازه و اذن الهي، مردم را به سوي خداوند دعوت مي كرد و چراغ روشن بود.

دوّمين مجاهدت امامان معصوم عليهم السلام بيان نمودن و واضح كردن فرائض و واجبات الهي در بين مردم بوده است (و بَيّنهم فرائضه). آنان بيان كننده حق و فرائض الهي هستند.



[ صفحه 191]



قال علي عليه السلام: «اَنَا وَاللّه اِمام المبين اَبيَن الحَقّ مِن الباطل وَرَثته مِن رَسول اللّه صلي الله عليه وآله». [2] .

حضرت علي عليه السلام فرمودند: به خدا قسم من امام بيان كننده هستم. بيان مي كنم و روشن مي سازم حق را از باطل و اين كار را از پيامبر خدا به ارث برده ام.

سوّمين مجاهدت و تلاش امامان هدايت عليهم السلام، اقامه و به پاداري و استوار گرداندن حدود و مرزهاي خداوند و به پا داري قوانيني كه تجاوز از آنها ممنوع است، مي باشد (اَقَمْتُم حدوده).

عبدالعزيز مي گويد در ايامي كه حضرت رضا عليه السلام به مرو آمده بودند، خدمت ايشان رفتم و عرضه داشتم مردم پيرامون امامت اختلاف دارند امام رضا عليه السلام (سخنان مبسوطي فرموده و) فرمودند:

«ان الأمامَة زِمام الدّين و نظامُ المسلمين، و صَلاح الدّنيا و عِزّ المؤمنين، إنّ الأمامة اسُّ الاُسلام النّامي و فرعه السّامي، بالأمام تمامُ الصّلاة و الزّكاة و الصّيام و الحجّ و الجهاد و توفيرُ الفي ءِ و الصّدقات و امضاءُ الحدود و الأحكام و مَنعُ الثّغُور و الأطراف؛ الأمام يُحلُّ حلالَ اللّه و يُحرمُ حرامَ اللّه و يقيم حدود اللّه و يذب عن دين اللّه و يدعو الي سبيل رَبّه بالحكمة و الموعظة الحسنة و الحجّة البالغه». [3] .

همانا امامت زمام دين و مايه نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزّت مؤمنين است. همانا امامت ريشه يا نمو اسلام و شاخه بلند آنست. كامل شدن نماز و زكات و روزه و حجّ و جهاد و بسيار شدن غنيمت و صدقات و اجراي حدود و احكام و نگهداري مرزها و اطراف به وسيله امامست. امامست كه حلال خدا را حلال و حرام او را حرام مي كند و حدود خدا را به پا مي دارد و از دين خدا دفاع مي كند و با حكمت و اندرز و حجّتِ رسا، مردم را به طريق پروردگارش دعوت مي نمايد.



[ صفحه 192]



چهارمين مجاهدت و تلاش امامان معصوم عليهم السلام، «انتشاردهنده شرايع احكام الهي» بودنِ آنهاست. يعني امام ناشر و گسترش دهنده شرايعِ احكامِ خداوند مي باشد. (نَشرتم شَرايع اَحْكامه).

مفسّران در شرح كلمه «شَرائِعَ اَحكام» سه نظر مطرح كرده اند:

1 - «شرائع احكام» عبارت است از راه هايي كه بيان كننده احكام فقهي است. يعني امام راه هاي فهم احكام فقهي را گسترش داده. چرا كه آنان حلال ها و حرام هاي خداوند را بيان نموده اند و تمامي فروع و اصول فهم و استنباط از احكام فقهي را روشن ساخته اند. آنان با تدريس فقه به تبيين احكام پرداخته و در اين زمينه شاگردان فراواني را تربيت نموده اند.

«محقّق» در اوائل كتاب «المعتبر» درباره امام جعفر صادق عليه السلام. به اين مطلب اشاره كرده كه نزديك به چهار هزار نفر از رجال حديث، از امام صادق عليه السلام روايت كرده اند. گروه زيادي از فقهاي فاضل و برجسته همچون "زرارة بن اعين" و دو برادرش "بكَير" و "حمران" و همچنين "حميل بن درّاج"، "محمّد بن مسلم"، "يزيد بن معاويه"، هر دو هشام، "ابي بصير"،"عبداللّه،محمّد وعمران خلبي"، "عبداللّه بن نسان" و"ابي الصّياح كناني" و ديگران از شاگردان برجسته آن حضرت بودند. تا جايي كه از پاسخ هاي ائمّه عليهم السلام به سؤالات مختلف، چهارصد كتاب گردآوري كرده و نامش را «اصول اربعمائة» گذاشتند.

2 - «شرائع احكام» عبارت است از راه هايي كه به سوي قرآن و فهم و تفسير اين كتابِ گران قدر است. يعني امامان معصوم عليهم السلام، راه هاي فهم و تفسير قرآن كريم را فراوان و گسترده كرده اند. چرا كه خود مبيّن آيات قرآن بودند و آگاه به تفسير و تأويل اين كتاب عظيم الشأن.

قال الحسن عليه السلام في مجلس معاويه: «و أَنَا ابنُ خِيرةِ الاماء و سيدة النِّساء غذانا



[ صفحه 193]



رسول اللّه صلي الله عليه وآله بعلم اللّه تبارك و تعالي، فَعَلَّمنا تَأويلَ القُرآنِ، و مُشكِلاتِ الأَحكامِ، لَنا العِزَّةُ العُليا و الكَلِمَةُ العُلياء، و الفَخْرُ و السَّناءُ». [4] .

امام حسن عليه السلام در مجلس معاويه فرمود: من پسر بهترين كنيزان (خدا) و سرور زنانم. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله ما را با علم خداوند - تبارك و تعالي - تغذيه كرده است و تأويل قرآن و احكام دشوار را به ما آموخته است. سترگ ترين ارجمندي و والاترين كلمه و افتخار و بلندي از آنِ ماست.

3 - «شرائع احكام» عبارت است از تمامي راه هاي فهم دين. يعني امامان معصوم عليهم السلام راه هاي فهم دين را گسترش دادند و اگر آنان نبودند، كسي از دين و اسلامِ واقعي اطّلاع كامل نداشت.

آنان با احاديث، گفتار، كردار و رفتار خود، دين اسلام را آن گونه كه بود به مردم معرفي كردند و با تربيت شاگردان، دين را به دين طلبان معرفي نمودند.

شيخ مفيد در كتاب «ارشاد» و ابن شهرآشوب در كتاب «معالم العلماء» و طبرسي در كتاب «اعلام الوري» نوشته اند: تعداد اصحاب ثقه امام صادق عليه السلام كه از آن حضرت روايت كرده اند، چهار هزار نفر بود (بعضي تمامي اصحاب امام صادق عليه السلام را چهار هزار نفر مي دانند).

پنجمين تلاش و مجاهدت امامان معصوم عليهم السلام اين است كه طريقه و روش و سنّت دين اسلام را كه همان سنّت الهي است، براي مردم روشن نمودند. (و سننتم سنّته).

يعني جريان سازيِ اجراي سنت الهي در شئونات زندگي و امور معنوي مردم و در تمامي عالم را اجرا نمودند و روشي را بيان كردند كه خداوند آن را وضع نموده بود و از روش ها و سنّت هاي دنياخواهان و دنياجويان بيزار و به دور بودند، هر چند آن روش ها



[ صفحه 194]



و سنّت ها چند روزي براي آنان به حسب ظاهر، كارساز باشد.

لذا اميرالمؤمنين علي عليه السلام از سياست ديني و اسلامي پيروي مي كرد و سياست معاويه را حيله گري و نيرنگ مي دانست. امام عليه السلام مي فرمودند:

«و اللّه ما معاوية بأدهي منّي، وَلكِنّهُ يَغدِرُ و يَفجُرُ، و لو لا كراهِيّة الغَدر لكنتُ مِن ادهي النّاس، و لكن كلّ غدرةٍ فجرةٍ، و كلّ فجرةٍ كفرةٌ، و لِكلّ غادرِ لِواءٌ يعرف بِهِ يوم القيامة و اللّه ما اُستغفل بالمكيدة، و لا أستغمز بالشّديدة». [5] .

سوگند به خدا، معاويه از من سياستمدارتر نيست، امّا معاويه حيله گر و جنايت كار است. اگر نيرنگ ناپسند نبود من نيرنگ بازترين افراد بودم. ولي هر نيرنگي گناه، و هر گناه نوعي كفر و انكار است. روز رستاخيز در دست هر حيله گري پرچمي است كه با آن شناخته مي شود. به خدا سوگند، من با فريبكاري غافلگير نمي شوم و با سخت گيري ناتوان نخواهم شد.

ائمّه معصومين عليهم السلام چون فهم دقيق از دين دارند، مي توانند سنّت و روش الهي را در جامعه اجرا نمايند. چرا كه ايشان حامل سنّت پيامبران قبل هستند. در حالي كه ديگران هر چند عالم باشند، نمي توانند تمامي سنّت ها و روش هاي خداوند را در بين مردم به اجرا بگذارند.

عن ابي حمزة ثمالي قال: سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول: قال رسول اللّه: «اِنَّ اللّهَ تبارَكَ و تعالي يقول... جَري فيهم روحَكَ و روحَهم جَري فيك من ربِّهم و هُم عِترَتُكَ و طينَتُكَ و لَحْمُكَ و دَمُكَ و قَد اَجريَ اللّه فيهِم سُنَّتُك و سنَّة الانبياء قَبلك و هم خزاني علي عِلمي مِن بَعْدك...». [6] .

ابي حمزه ثمالي مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند: همانا خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: (اي رسول، ما) جاري ساختم در آنها (اهل بيت)،



[ صفحه 195]



روح تو را و جاري نمودم در تو، روح آنها را از جانب پروردگارشان و آنها عترت و طينت تو هستند و گوشت و خون تو و خداوند جاري ساخته در آنها سنّت و روش تو و سنّت و روش پيامبران قبل از تو را و آنان بعد از تو گنجواره هايي بر علم من هستند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 25، ص 214.

[2] بحارالانوار، ج 35، ص 427.

[3] كافي، ج 1، ص 200.

[4] الاحتجاج، ج 1، ص 417.

[5] نهج البلاغه، خطبه 191.

[6] بحارالانوار، ج 36، ص 249.