بازگشت

وسلمتم له القَضاء


«القضاء» يعني فرمان و عمل قاطعانه. چه اينكه آن فرمان و عمل از خداوند صادر شده باشد و چه از بشر.

فرمان قاطعانه خداوند مانند:

«وَ قَضَي رَبُّكَ...». [1] .

و پروردگارت مقرر كرد....

عمل قاطعانه خداوند مانند:

«وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ...». [2] .

و خداوند است كه به حق حكومت مي كند....

فرمان قاطعانه بشري مثل: حكم هاي حاكم كه فرمان مي دهد و بر همه لازم الاجرا است.

عمل قاطعانه بشري مثل:

«فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ...». [3] .

و هنگامي كه مناسك (حجّ) خود را انجام داديد....

دومين هدف امامان هدايت عليهم السلام از تلاش و جهاد در راه خداوند، «سر تسليم فرود آوردن به قضا و مقدّرات الهي» است. در اين فراز مي گوييم شما براي خداوند تسليم شديد و محض خاطر معبود، به تمامي فرمان ها و عمل هاي قاطعانه خداوند كه درباره شما انجام داد و به مقدّرات قضاي او تسليم هستيد و حال آنكه تمامي آن مقدّرات را



[ صفحه 198]



امامان معصوم عليهم السلام مي دانند و يا مي توانند بر آن اطّلاع يابند.

قال الباقر عليه السلام: «وَ عندَنا عِلمُ المَنايا و البَلايا و القَضايا و الوَصايا و فَصْلُ الخَطابِ و مولِدُ الاسلامِ و اَنْسابُ العَرب». [4] .

امام باقر عليه السلام فرمودند: نزد ما علم مرگ و ميرها و بلاها و قضايا (و يا قضا و قدرها) و وصيت ها و فصل خطاب و فرزندان اسلام و انساب عرب وجود دارد.

تمامي بلاهايي كه بر ائمّه عليهم السلام وارد شد، آزمايش الهي از آنان بوده، تا ميزان فرمان برداري آنها بر همگان معلوم گردد و باعث ترفيع درجات آنان گردد.

قال حمرانُ لابي جعفر: «جعلت فداك أرأيتَ ما كان مِن أمرِ قيامِ علي بن أبي طالب و الحسنِ و الحسينِ عليهما السلام و خروجِهم و قيامِهم بدِين اللّه عَزّ ذِكرُه و ما اُصيبوا من قتل الطواغيت اِيَّاهم والظَّفَر بِهم حتي قُتِلُوا وغُلِبُوا؟ فقال ابوجعفر عليه السلام: يا حُمران! إن اللّه تبارك و تعالي قد كان قدَّرَ ذلك عليهم و قضاهُ و اَمْضاهُ و حَتَمَهُ علي سبيل الإِخْتيارِ ثُمَّ أَجْراهُ. فَبِتَقَدُّمِ علمِ إليهم من رسول اللّه صلي الله عليه وآله قام عليُ والحسن والحسين عليهم السلام و بعلمِ صمت مَن صمت منّا و لو أنّهم يا حُمران! حيثُ نزلَ بهم ما نزل من أمر اللّه عزّ و جلّ و إظهارِ الطواغيتِ عليهم سَأَلُوا اللّه عزّ و جلّ أن يدفع عنهم ذلك و أَلَحُّوا عليه في طلب إِزالَةِ مُلْكِ الطواغيتِ و ذهاب ملكهم إِذا لأَجابَهُم و دَفَعَ ذلك عنهم، ثمّ كان انقضاءُ مُدَّةِ الطواغيتِ و ذهاب ملكهم أسرع من سِلكٍ منظومٍ اِنْقَطَع فَتَبَدَّدَ، و ما كان ذلك الذي أصابهم يا حمرانُ لذنبٍ اقترفوهُ، و لا لِعُقُوبَةِ معصيَةٍ خالَفُوا اللّه فيها و لكن لمنازِلَ و كرامةٍ من اللّه، أراد أن يَبْلُغُوها، فَلا تَذْهَبَنَّ بك المذاهبُ فيهِم». [5] .

حمران به امام باقر عليه السلام عرضه داشت: فدايت شوم، آيا به نظر شما قيام و خروج حضرت علي عليه السلام و امام حسن و امام حسين عليهما السلام بر ضد طاغوت هاي زمان و كشته شدن ايشان و مغلوب واقع شدنشان در مقابل طاغوت ها از جانب خداوند



[ صفحه 199]



و مطابق با قضاي الهي بوده است. حضرت فرمود: اي حمران! خداوند كشته شدن را براي ايشان مقدّر كرده بود و از آن جهت ائمّه عليهم السلام را به اين ناگواري ها مبتلا كرد تا آنها را آزمايش كند. لذا با اين كه حضرت علي و امام حسن و امام حسين توسط حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله به پيامدهاي اين امور آگاه شده بودند، قيام كردند و هر يك از ما ائمّه كه سكوت كرد، با آگاهي قبلي سكوت كرد، اي حمران! اگر ائمّه در زماني كه قضاي الهي يعني غلبه طاغوت ها و شكنجه ها و كشتارهاي آنها بر ايشان وارد مي شد، از خداوند مي خواستند كه طاغوت ها را از بين ببرد و دستشان را از اين دنيا كوتاه گرداند، و در اين خواسته ها اصرار مي كردند، خداوند زودتر از رشته اي كه از هم گسسته مي شود و پراكنده مي گردد، رشته حيات طاغوت ها را از هم مي گسست. اي حمران! اين بلاها و ناگواري ها كه ائمّه بدانها گرفتار مي شوند نه براي گناهي است كه مرتكب شده اند و نه براي مجازاتِ نافرماني خداوند است. بلكه، براي اين است كه ائمّه مي خواهند با تسليم به قضاي الهي به درجات بلند و كرامت خداوندي، نايل شوند. لذا نبايد گوناگوني روش هاي ائمّه براي تو ايجاد اشكال كند.


پاورقي

[1] سوره مباركه اسراء، آيه 23.

[2] سوره مباركه غافر، آيه 20.

[3] سوره مباركه بقره، آيه 200.

[4] بحارالانوار، ج 23، ص 245.

[5] كافي، ج 1، ص 261.