بازگشت

وايات الله لديكم


«آية» در لغت به معني نشانه و علامت است و در قرآن در معاني گوناگوني به كار رفته است. از جمله:

1 - فرازهاي قرآن كه با نشانه هاي خاصي از هم تفكيك شده و به «آيه» معروف است. چنان كه در خود قرآن مي خوانيم:

«تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ...». [1] .

اين آيات خداست كه به راستي براي تو مي خوانيم....

2 - معجزات نيز به عنوان «آيه» معرّفي شده اند. چنان كه در مورد معجزه معروفِ موسي عليه السلام، يعني «يد بيضاء» مي خوانيم:

«وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلَي جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَآءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَي». [2] .

دستت را در گريبان تا زير بغل فروبر، به هنگامي كه خارج مي شود سفيدي و درخشندگي بي عيب و نقصي دارد و اين معجزه ديگر است.

3 - دليل و نشانه خداشناسي نيز از معاني ديگر اين كلمه است، چنان كه مي خوانيم:

«وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ آيَتَيْنِ...». [3] .

ما شب و روز را دو دليل (براي شناسايي خدا) قرار داديم....

4 - دليل برپايي معاد نيز معنيِ ديگرِ كلمه «آيه» مي باشد.



[ صفحه 209]



«وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَي الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَُمحْيِ الْمَوْتَي إِنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ». [4] .

و از نشانه هاي او اين است كه زمين را پژمرده و خاموش مي بيني. امّا هنگامي كه آب (باران) بر آن فرومي ريزيم، به جنبش مي آيد و گياهان آن مي رويد. همان كسي كه زمين را زنده كرد، مردگان را نيز زنده مي كند. او بر همه چيز قادر است.

در اين فراز به امامان معصوم عليهم السلام عرضه مي داريم نشانه هاي خداوند كه عبارت است از «علم بر تفسير و تأويل آيات قرآن كريم»، «دارا بودن ابزار معجزات پيامبران» و «علم بر معجزات آنها» و «حكمت و علم بر دلائل خداشناسي و اعتقادات و معادشناسي» نزد شماست. پس ائمّه اطهار عليهم السلام به تمامي قرآن احاطه دارند.

قال علي عليه السلام: «ما نزلت علي رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم آيةً من القرآن إلّا اقرأنيها و أملاها عليَّ فكتبتُها بخطيّ، و علَّمني تأويلها و تفسيرَها، و ناسِخَها و منسوخَها، و محكمها و متشابَهها، و خاصَّها و عامها». [5] .

امام علي عليه السلام فرمودند: آيه اي از قرآن بر پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نازل نشده است، مگر آنكه قرائت آن را به من آموخته و بر من املا فرموده است و من آن را با خطّ خود نوشته ام و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاصّ و عامّ آن را به من ياد داده است.

همچنين معجزات پيامبران نيز، نزد آنان است.

قال الباقر عليه السلام: «كانت عَصا موسي لِادم عليه السلام فصارَت إلي شعيبٍ ثمّ صارت إلي موسي بن عمران و إنّها لعِندَنا و إنّ عهدي بِها آنِفاً و هي خضْراء كهيئَتها حينَ انتَزعت مِن شَجَرتها و إنّها لتنْطق إذا استنطقت، اُعدّت لقائمنا عليه السلام يصنعُ بها ما كان يَصنعُ مُوسي و إنّها لتروعُ و تلقف ما يأفِكون و تصنع ما تؤمَرُ به». [6] .



[ صفحه 210]



امام باقر عليه السلام فرمود: عصاي موسي از آن آدم عليه السلام بود كه به شعيب و سپس به موسي بن عمران رسيد. آن عصا نزد ماست و اندكي پيش نزدم بود و مانند وقتي كه از درختش باز شده، سبز است و چون از او بازپرسي شود، جواب گويد و براي قائم ما عليه السلام آماده گشته است. او با آن همان كار كه موسي مي كرد انجام دهد. آن عصا هراس آور است و ساخته هاي نيرنگيِ جادوگران را مي بلعد و به هر چه مأمور شود، انجام مي دهد.

بايد گفت ائمه عليهم السلام هستند كه خدا را آن گونه كه بايد، به ما معرفي كرده، مباني دين را براي ما شكافته اند.


پاورقي

[1] سوره مباركه بقره، آيه 252.

[2] سوره مباركه طه، آيه 22.

[3] سوره مباركه اسراء، آيه 12.

[4] سوره مباركه فصلت، آيه 39.

[5] كافي، ج 1، ص 64.

[6] كافي، ج 1، ص 231.