وشهداء دار الفناء
«شهداء» جمع «شاهد» يا «شهيد» است، به معني نظاره گر و گواه و شاهد.
امامان معصوم شاهد و نظاره گران و گواهان تمامي عالم هستند.
قبلاً گفته بوديم، «و شُهَداء عَلي خَلْقِه». يعني امامان شاهدان و گواهان مخلوقات خدا
[ صفحه 220]
هستند. و در اين فراز كلِّ خانه فناپذير كه دنيا و تمامي آسمان ها و كهكشان ها است را منظور كرده، مي گوييم: آنان شاهد و گواه بر تمام عالم هستند. حتّي قبل از خلقت ظاهري ايشان نيز، آنان شاهد عالم بوده اند و اكنون نيز تمام امامان گواه و شاهد عالم هستند. چرا كه آنان از نور خدا هستند. در احاديث فراواني آمده است كه چيزي بر امامان پوشيده نيست، چه در شرق عالم و چه در غرب. آنها به وسيله نور خداوند همه چيز را مي بينند، چه ظاهري باشد و چه باطني. آنان پرونده اعمال همه را مي بينند و از اعمال خوب شيعيان شاد و از اعمال ناپسند آنان ناراحت مي گردند.
عَن اَبان الزيات و كان مكينا عِندَ الرضا عليه السلام قال: «قلت للرضا عليه السلام: اَدْعُ اللّه لي و لِاَهْلِ بَيتي فقال: اَوَ لَسْتَ اِفْعَلَ و اللّه ان اَعْمالَكُم لِتعرض عَليَّ في كلِّ يومٍ و لَيْلَةٍ قال: فاستعظمت ذلك، فقال لي: اما تقرء كتاب اله عزّ و جلّ: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»؟ [1] . قال: هو و اللّه علي بن ابي طالب عليه السلام». [2] .
ابان زيات (كه نزد حضرت رضا عليه السلام منزلتي داشت) مي گويد: به آن حضرت عرض كردم: براي من و خانواده ام به درگاه خدا دعا بفرما. فرمود: آيا گمان مي بريد من دعا نمي كنم؟! به خدا كه اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه مي شود. ابان گويد: من اين مطلب را بزرگ شمردم. به من فرمود: مگر تو كتاب خداي عزّ و جلّ را نمي خواني كه فرمايد: «بگو (اي محمّد) در عمل بكوشيد كه خدا و رسولش و مؤمنان، كردار شما را مي بينند.» به خدا كه آن مؤمن علي بن ابيطالب عليه السلام است.
معني ديگر «شهداء»، شهيدان و كشته شدگان در راه خدا مي باشد. و به آنان شهيد مي گويند، چون نمرده اند بلكه زنده و شاهد هستند و يا به اين دليل كه آنان از كساني
[ صفحه 221]
هستند كه در قيامت بر امّت، شهادت خواهند داد و يا بدان خاطر است كه در وقت جان دادن، ملائكه بر آنها حاضر مي گردند و بشارت بهشت به ايشان مي دهند.
امامان معصوم عليهم السلام، كشته شدگان و شهيدان خانه فناپذير دنيا هستند.
پاورقي
[1] سوره مباركه توبه، آيه 105.
[2] كافي، ج 1، ص 219.