بازگشت

وبامره تعملون


در اين فراز به ائمّه معصومين عليهم السلام عرضه مي داريم: شما به فرمان و امر خداوند عمل مي كنيد و هر چه انجام مي دهيد فرمان خداوند است، نه خواسته خودتان و يا فرمان فرد ديگري و شما جز خواسته و فرمان خداوند، خواسته و فرمان ديگري نداريد. آنها به فرمان هايي كه از طرف خداوند براي عموم مردم و يا خاص آنها صادر شده بود، عمل نمودند.

قال ابوعبداللّه عليه السلام: «انَّ الوَصيَّةَ نَزَلَتْ من السَّماءِ عَلي مُحمَّدٍ كِتاباً، لَمْ يُنْزَلْ علي



[ صفحه 234]



محمَّدٍ صلي الله عليه وآله كِتابٌ مَختومٌ الاّ الوصيَّةُ فقال جبرئيل: يا محمَّدُ! هذه وصيَّتُكُ في امَّتِكَ عند اَهلِ بيتِكَ فقال رسول اللّه صلي الله عليه وآله: أَيَّ أهل بيتي يا جبرئيلُ؟ قال: نجيبُ اللّه مِنهُم و ذُرِّيَّتُهُ ليَرِثَكَ عِلْمَ النُّبوَّةِ كما ورثهُ ابراهيم عليه السلام و ميراثُهُ لعليٍّ عليه السلام و ذرِّيَّتُكَ مِن صُلبهِ قال: و كان عليها خَواتيمُ. قال: ففَتَحَ عليٍّ عليه السلام الخاتَمَ الاوَّلَ و مَضي لما فيها، ثمَّ فتحَ الحسنُ عليه السلام الخاتَمَ الثَّاني و مضي لما اُمِرَ به فيها فلمّا تُوُفِّيَ الحسنُ و مضي، فَتَحَ الحُسين عليه السلام الخاتَمَ الثالثَ فوَجَدَ فيها أنْ قاتل فَاقْتُلْ و تُقْتَلُ و اخْرُجْ باقوامٍ للشَّهادةِ، لاشهادة لهم الاّ مَعَكَ، قال: ففَعَلَ عليه السلام، فلمّا مضي دفعها الي عليِّ بن الحسين عليهما السلام قبل ذلك، ففَتَحَ الخاتمَ الرّابعَ فوَجَدَ فيها أَنِ اصْمُتْ و اَطْرِقْ لما حُجِبَ العلمُ فلمّا تُوُ فّيَ و مضي دفعها الي محمَّد بن عليّ عليهما السلام ففَتَحَ الخاتم الخامس فوَجَدَ فيها أَنْ فَسِّرْ كتاب اللّه تعالي و صَدِّقْ أَباكَ و ورّثْ ابنك و اصْطَنِعِ الاُمّةَ و قُمْ بحقّ اللّه عزّ و جلّ و قل الحقَّ في الخوفِ و الاَمنِ و لا تخشَ الاّ اللّه، ففَعَلَ ثمَّ دَفَعَها اِليَّ الَّذي يَليه». [1] .

نوشته اي به قلمِ قدرتِ خداوند از عالم امر و از آسمان بر پيامبر نازل شد كه هيچ نوشته سر به مهر شده اي جز آن بر پيامبر نازل نشده بود. امام صادق عليه السلام فرمود: جبرئيل گفت: اي محمّد اين وصيت نامه تو است، براي امّت تو كه نزد خاندان تو باشد. پيامبر صلي الله عليه وآله گفت: اي جبرئيل كدام خاندانم؟ فرمود: آنكه برگزيده و پرورده خدا است از ميان آنان و ذريعه او براي اينكه علم نبوّت را از تو ارث برد، چنانچه ابراهيم آن را به ارث داده و ارث آن مخصوص به علي است و ذرّيه تو كه از صُلب او باشند. امام صادق عليه السلام فرمود: بر آن وصيت نامه مُهرها بود. حضرت علي عليه السلام همان مهر اول را باز كرد و آنچه در آن بود، اجرا كرد و امام حَسن عليه السلام، مهر دوم را گشود و بدان دستوري كه در آن بود، عمل كرد و چون امام حسن وفات كرد و درگذشت، امام حسين عليه السلام مهر سوم را برگشود و ديد در آن نوشته، بجنگ و مبارزه كن و كشته شو و مردمي را براي شهادت با خود بيرون بر كه جز با تو به



[ صفحه 235]



سعادتِ شهادت نرسند. فرمود: اين كار را كرد و پيش از شهادت خود آن را به امام علي بن الحسين عليه السلام داد. و او مهر چهارم را برگشود. ديد در آن نوشته خموشي گزين و سر به زير انداز. چون علم در پرده شده و چون او به شهادت رسيد، آن را به امام محمّد بن علي عليه السلام داد و او مهر پنجم را گشود و ديد در آن نوشته، كتاب خدا را تفسير كن و امامت پدرت را تصديق كن و ارث امامت را به پسرت بده و امّت اسلامي را سازمان بده و به حقّ خدا عزّ و جلّ قيام كن و در موقع بيم و آسودگي حق را بگو و جز از خدا نترس. همين كار كرد و سپس آن را به جانشين خود داد.

حتّي پيامبر از اهل بيت خود در عمل به آنچه خداوند فرمان داده بود، عهد گرفت.

قال الصادق عليه السلام: «... فقال رَسول اللّه صلي الله عليه وآله: يا عليُّ اَخَذْتَ وصيَّتي و عَرَفْتَها و ضَمِنْتَ للّه ولي الوفاءَ بما فيها؟ فقال عليٌّ عليه السلام: نعم بأَبي انتَ و امّي، عليَّ ضمانُها و علي اللّه عَوْنِي و تَوْفيقي علي أَدائِها، فقال رسول اللّهِ صلي الله عليه وآله: يا عليُّ اِنّي اُريدُ أنْ اُشْهِدَ عليكَ بمُوافاتي بها يوم القيامةِ. فقال عليٌّ عليه السلام: نعم أَشْهِدْ. فقال النّبي صلي الله عليه وآله: اِنَّ جبرئيل و ميكائيلَ فيما بيني و بينكَ الآنَ و هما حاضرانِ معهُما الملائكةُ المُقرَّبون لاُشْهِدَهُمْ عليكَ. فقال: نعم ليَشْهَدُوا و أَنا - بأَبي انتَ و أُمّي - اُشهِدُهُم. فاَشْهَدَهُم رسول اللّه صلي الله عليه وآله و كان فيما اشْتَرَطَ عليه النَّبيُّ بِاَمْرِ جبرئيل فيما أَمَرَ اللّه عزّ و جلّ أنْ قال له: يا عليُّ! تَفِي بِما فيها من مُوالاةِ مَن والي اللّه و رسولهُ و البَراءةِ و العداوةِ لمَن عادَي اللّه و رسوله و البَراءَةِ منهم علي الصَّبرِ منك وَ علي كظمِ الغيظِ و علي ذهابِ حقّكَ و غَصْبِ خُمسِكَ و انْتِهاكِ حُرْمَتِكَ؟ فقال: نَعَم يا رسول اللّه! فقال اميرُ المؤمنين عليه السلام: و الَّذي فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأَ النَّسْمَةَ لقدْ سَمِعْتُ جبرئيل يقول للنّبيِّ: يا محمَّدُ! عَرِّفْهُ انّه يُنْتَهَكُ الحُرمَةُ و هي حرمَةُ اللّه و حُرمةُ رسول اللّه صلي الله عليه وآله و علي أنْ تُخْضَبَ لِحْيَتُهُ مِن راْسهِ بدمٍ عبيطٍ. قال اميرالمؤمنين عليه السلام: فَصَعِقْتُ حين فَهِمْتُ الكلمةَ منَ الامين جبرئيل حتّي سَقَطْتُ علي وجهي و قلتُ: نعم قَبِلْتُ و رَضيتُ و اِنِ انْتُهِكَتِ الحُرمةُ و عُطِّلَتُ السُّننُ و مُزِّقَ الكتابُ و هُدِّمَتِ الكعبةُ و خُضِبَتْ لِحْيَتِي من رأسي بدمٍ عبيطٍ صابراً محتسباً اَبداً حتّي اَقْدِمَ عليكَ، ثمَّ دعا رسول اللّه



[ صفحه 236]



فاطمةَ و الحسنَ و الحسينَ و أَعْلَمَهُم مثلَ ما أَعْلَمَ امير المؤمنين، فقالوا مثلَ قوله فَخُتِمَتِ الوصيَّةُ بخوايتم من ذهَبٍ لَمْ تَمَسَّهُ النّار، و دُفِعَتْ الي امير المؤمنين». [2] .

امام صادق عليه السلام فرمود:...رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: اي علي، وصيت مرا گرفتي و فهميدي و آيا به خاطر من و خداوندْ ضمانت مي كني كه بدانچه در آن است وفا كني؟ حضرت علي عليه السلام فرمود: آري - پدر و مادرم قربانت -. تعهّد آن بر من است و بر خدا است ياريِ من و توفيق عطا كردن بر اداي آن. رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: اي علي، من دوست دارم بر تو گواه بگيرم كه تعهد كني روز قيامت كه گزارش كار خود را بدهي. امام علي عليه السلام فرمود: بسيار خوب، گواه بگير. پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود: اينك جبرئيل و ميكائيل ميان من و تو باشند و در اينجا با فرشته هاي مقرّب حاضر شدند تا من آن ها را گواه بر تو بگيرم. (حضرت علي عليه السلام) گفت: گواه باشند و من هم - پدر و مادرم قربانت - آنها را گواه مي گيرم. پس رسول خدا آنها را شاهد نمود و به پيشنهاد جبرئيل و طبق دستور خدا عزّ و جلّ، با علي شرط كرد كه: اي علي بايد وفا كني بدانچه در اين وصيت نامه است. دوست بداري هر كه دوست دارد خدا و رسولش را و بيزار و دشمن باشي با هر كه دشمني كند با خدا و رسولش و بايد صبر داشته باشي و كظم غيظ نمايي در برابر هر كه حق تو را بربايد و خمس كه حق تو است را غصب نمايد و حرمت تو را بِدَرد. حضرت علي عليه السلام گفت: به چشم يا رسول اللّه. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: سوگند بدانكه دانه را شكافد و آن را از دل خاك برآورد، من از جبرئيل شنيدم به پيغمبر مي گفت: اي محمّد او را آگاهي ده كه حرمت او كه همان حرمت خدا و رسول خدا است هتك مي شود و بر او شرط كن كه ريشش با خون تازه سرش رنگين مي گردد. حضرت علي عليه السلام فرمود: چون اين كلام را از جبرئيل امين شنيدم، ناله اي كشيدم و بر زمين افتادم و گفتم: به چشم قبول دارم، راضي ام گر چه هتك حرمت شوم و سنّت تعطيل گردد و قرآن پاره شود و خانه كعبه ويران گردد و



[ صفحه 237]



ريشم با خون سرم رنگين شود و هميشه صبر و تقرّب به حق را پيشه خود كنم تا بر تو وارد شوم. سپس رسول خدا، حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السلام را هم دعوت كرد و با آنان نيز مانند اميرالمؤمنين عليه السلام مطالب را در ميان گذارد و آنها هم مانند آن حضرت جواب دادند، و وصيت نامه با مهرهايي از طلا مهر شد كه آتش نديده بود و به دست امير المؤمنين سپرده شد.

از اين فراز، مي توان مقام عصمت امامان را برداشت كرد. چرا كه آنان فقط به فرمان خداوند عمل مي كنند، نه به فرمان شيطان و گناه از مقوله اعمالي است كه پيروي نمودن از فرمان شيطان و هواي نفس است و توضيح اين فراز در فراز «المُسْتقرّين في اَمْر اللَّه» بيان شد. و در فراز «وَ هُم بِاَمْره يَعْمَلون» توضيح داده شد.


پاورقي

[1] كافي، ج 1، ص 279 و 280.

[2] كافي، ج 1، ص 282.