بازگشت

مومن بايابكم مصدق برجعتكم


«رجعت» در اصل از «رجوع» به معني بازگشتن به جاي اوّل است.

اين فراز اشاره به رجعت و بازگشت امامان معصوم عليهم السلام دارد و آن يكي از اصول و ضروريات انكارناپذير مذهب تشيّع مي باشد.



[ صفحه 304]



شيعه معتقد است، جمعي از بهترين مردم و جمعي از بدترين انسان ها، پيش از برپاييِ قيامت كبري به جهان باز خواهند گشت و نيكان حكومت صالحه ترتيب داده و انسان هاي بدكردار به جزاي جنايات خود خواهند رسيد.

«مُؤمنٌ بِاِيابِكُم» اشاره به ايمان قلبي زائر به بازگشت امامان معصوم عليهم السلام دارد.

و «مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكم» اشاره به تصديقِ وجداني و دروني زائر مي نمايد.

شايد جمله اوّل، دلالت بر ايمان به بازگشتي دارد كه به واسطه قلب تصديق، و با زبان تأييد و با اعضا و جوارح در راستاي آن عمل شده است. چرا كه ايمان داري سه ركن است: «تصديق قلبي»، «تأييد زباني» و «عمل به اعضا و جوارح».

قال رسول اللّه صلي الله عليه وآله: «الايمان مَعْرِفة بِالقَلْب و قَوْل بِاللِسان و عَمَل بِالاَرْكان». [1] .

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمودند: ايمان شناخت با دل است و گفتن با زبان و عمل با اركان بدن.

كسي كه مؤمنِ به بازگشت امامان است نيز بايستي اين سه ركن را دارا باشد و در اين صورت «مُصَدّق بِرِجْعتكم» تأكيدِ جزءِ «مُؤْمن بِاِيابكم» است. چرا كه تصديق جزيي از ايمان است.

پس زائر، رجعت امامان معصوم عليهم السلام را يقيني دانسته و هيچ شكّي در آن ندارد و معتقد است، همان گونه كه در امّت هاي گذشته رجعت بوده و مردگاني همچون عُزير [2] و اصحاب كهف [3] زنده شده و به جهان بازگشتند، عدّه اي از ملّت اسلام زنده خواهند شد و به جهان بازگشت مي نمايند.

قال الصادق عليه السلام: «قَدْ رَجَعَ إلي الدُّنيا ممّن ماتَ خَلْقٌ كَثيرٌ مِنْهم أصْحاب الكَهْف



[ صفحه 305]



اَماتهم اللّه ثلثمائة ثمَّ بَعَثَهُمْ في زَمان قَوْم انكروا البعث لِيَقطع حُجَّتهم و لِيريهم قُدْرَته و لِيَعْلَموا ان البعث حقّ». [4] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: همانا خداوند از مردگان افراد فراواني را بازگردانده كه يكي از آن گروه ها، اصحاب كهف بودند كه خداوند زنده گرداند آنان را پس از سيصد سال و در بين امّتي زنده شدند كه قيامت و زنده شدنِ دوباره را انكار مي نمودند و خداوند اين حجّت را بر آنها فرستاد تا قدرت خدا را ببينند و علم يابند كه برانگيختن، حق است.

قال المأمون للرضا عليه السلام: «يا اَباالحَسَن ما تقول في الرّجْعة؟ فقال: عليه السلام: انّها الحقّ قَدْ كانت في الاُمم السابِقة و نطق بِها القرآن و قَدْ قال رسول اللّه صلي الله عليه وآله يَكون في هذه الامّة كلّ ما كان في الأمم السالفه حذو النَعْل بالنعل و القذة بالقذة». [5] .

مأمون از امام رضا عليه السلام سؤال كرد: نظر شما درباره رجعت چيست؟ امام پاسخ دادند: رجعت حق است و در امّت هاي گذشته بوده و قرآن رجعت هاي گذشتگان را ذكر كرده و پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند، هر چه در امّت هاي گذشته اتّفاق افتاده به همان صورت و كاملاً برابر در اين امّت رخ خواهد داد.

در آيه 243 سوره بقره، خداوند متّعال اشاره به رجعت عمومي بعضي از بني اسرائيل نموده است كه خداوند آنان را كه از جهاد فرار كرده بودند، دچار طاعون نمود و چون هزاران نفر از آنان براي فرار از طاعون، شهرهاي خود را ترك كرده به كنار دريا رفتند و از مرگ طاعون خود را نجات يافته پنداشتند و دچار كبر و غرور گرديدند، خداوند با خطابي همه آنها را از دنيا برد و همه در كام مرگ فرورفتند. مدّت ها از اين واقعه گذشت و «حزقيل» كه يكي از پيامبران بني اسرائيل بود، از آنجا عبور نمود و از خداوند خواست كه آنها را زنده گرداند و خدا دعاي او را اجابت كرد و آنها را به زندگي بازگرداند.



[ صفحه 306]



بنابراين همان گونه كه در امّت هاي گذشته رجعت بوده است، در اسلام نيز رجعت خواهد بود و احاديث فراواني بر وجود و كيفيّت رجعت، دلالت دارد و علماي برجسته و محدّثين بزرگواري در كتاب هاي حديثي و استدلالي خويش، به بحث پيرامون رجعت پرداخته اند.

در آخرالزمان، اوّل كسي كه رجعت مي نمايد، حضرت سيدالشهداء عليه السلام خواهد بود.

قال الصادق عليه السلام: «أوّل مَن يَرْجع إلي الدُّنيا الحُسَين بن علي». [6] .

امام صادق عليه السلام فرمود: اوّلين كسي كه به دنيا برمي گردد، حسين بن علي است.

سپس امامان ديگر و پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله بازگشت خواهند كرد.

قال الباقر عليه السلام: «إنّ رسول اللّه و عَليّاً سَيرجعان». [7] .

امام باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا و حضرت علي به اين دنيا برخواهند گشت.

همچنين بعضي از فرزندان و ياران امامان هم رجعت مي نمايند.

قال الصادق عليه السلام: «انّي سَاَلْتُ اللّه في إسماعيل ان يُبقيَهُ بَعْدي فَأَبي وَ لكنِه قد اعطْاني فيه مَنْزِلة اُخري انَّه يَكون اوّل مَنْشور في عشْرةٍ من أصْحابه و مِنْهم عبداللّه بن شريك و هو صاحِبُ لوائه». [8] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: از خداوند خواستم كه اسماعيل را بعد از من زنده بدارد نپذيرفت، امّا اين منزلت را به من ارزاني داشت كه اسماعيل نخستين يار از ده ياور او (حضرت مهدي) باشد كه زنده مي شوند و يكي از آنها «عبداللّه بن شريك» است كه پرچم دار حضرت مهدي مي باشد.

نيز در روايتي آمده است تمامي پيامبران گذشته، بازمي گردند.

قال علي عليه السلام: «ليبعثنَّ الله احياءً من آدم الي مُحمَّد كلّ نبي مُرْسل». [9] .



[ صفحه 307]



امام علي عليه السلام فرمودند: خداوند همه پيامبران مرسل را از آدم تا محمّد، زنده مي نمايد.

و بعضي از مردم امّت هاي گذشته نيز بازمي گردند.

قال الصادق عليه السلام: «يخرج مَع القائم من ظَهْر الكوفة سَبْع و عشرون رَجُلاً خمسةً عشرَ من قُوم موسي الَّذين كانوا يَهْدون بالحَقّ و به يعدِلون و سَبْعة مِن أهْل الكَهْف و...». [10] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: همراه قائم عليه السلام بيست و هفت نفر از پشت كوفه ظهور مي كنند. پانزده نفر آنان از قوم موسي هستند. همانها كه به راه حق هدايت مي كردند و مردم را به عدالت فرا مي خواندند و هفت نفر از اصحاب كهف هستند و....

ولي همان طور كه قبلاً اشاره شد، رجعت همگاني نيست.

عن ابي عبداللّه عليه السلام: «ان الرّجْعة لَيست بِعامة و هي خاصّة لا يرجع إلّا مَن مَحْض الايمان محضاً اَوْ مَحْض الشِرك مَحْضاً». [11] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: رجعت همگاني نيست، بلكه خاصّ است و فقط كساني به دنيا بازمي گردند كه مؤمن خالص يا مشرك محض باشند.

علاّمه محمّد باقر مجلسي قدس سره بيش از يكصد صفحه پيرمون رجعت مطلب نگاشته و پس از ذكر اخبارِ رجعت و نقل اقوال علما مي گويد: «من گمان نمي كنم ديگر شكّي براي خواننده باقي مانده باشد، بعد از آنكه براي او واضح كردم در قول به رجعت كه تمام شيعيان در تمامي زمان ها بر آن اجماع نموده اند و همچون خورشيد در وسط روز واضح است و چنان روشن گشته كه در بين شيعيان مشهور شده و حتّي در اشعار خود به نظم درآورده اند. پس كسي كه ايمان به حق بودن ائمّه اطهار عليهم السلام داشته باشد و اين اخبار



[ صفحه 308]



وارده از آنان را كه قريبِ دويست حديث صريح كه متجاوز از چهل نفر از موثّقين اصحاب روايت كرده و علماي بزرگ در متجاوز از پنجاه كتاب نوشته اند، شكّي در «رجعت» نمي كند».

سپس علاّمه جمع فراواني از علماي بزرگ را نام مي برد كه پيرامون رجعت كتاب نوشته و يا اخبار آن را روايت نموده اند و مي گويد: «اگر مثل اين همه اخبار كه اين همه راويان نقل كرده و اين همه علما، ضبط فرموده اند متواتر نباشد، پس در چه امري ممكن است ادعاي تواتر نمود». [12] .


پاورقي

[1] ميزان الحكمه، ج 1،ص 301.

[2] اشاره به آيه 259، سوره مباركه بقره.

[3] اشاره به آيه 25، سوره مباركه كهف.

[4] الاحتجاج، ج 2، ص 88.

[5] بحارالانوار، ج 53، ص 59.

[6] بحارالانوار، ج 53، ص 46.

[7] بحارالانوار، ج 53، ص 39.

[8] بحارالانوار، ج 53، ص 76.

[9] بحارالانوار، ج 53، ص 47.

[10] بحارالانوار، ج 53، ص 90.

[11] بحارالانوار، ج 53، ص 39.

[12] بحارالانوار، ج 53، ص 122 و 123.