بازگشت

موالي لا احصي ثنائكم ولا ابلغ من المدح كنهكم ومن الوصف قدركم


«مَوالي» جمع «مولي» و به تمام افرادي كه به يكديگر به نوعي ارتباط دارند اطلاق مي شود و براي آن معاني متعدّدي ذكر شده. از جمله: دوستداران، آقايان، ياري كنندگان، كساني كه سزاوارترين هستند، سرپرستان، نعمت دهندگان، نزديك ترين نزديكان، دوستان، هم پيمان ها، مالك ها، آزادكنندگان، سروران و مولاها.

زائر معتقد است همان گونه كه نمي توان از عهده ثنا، مدح و توصيف خداوند برآمد،

قال رسول اللّه صلي الله عليه وآله: «لا احصي ثَنائي عَلَيكَ أنتَ كَما أثْنيت عَلي نَفْسك». [1] .

پيامبر خدا صلي الله عليه وآله فرمودند: (خداوندا) هيچ كس را ياراي شمارش مدح و ثنا بر تو نيست تو همان گونه اي كه خود، خودت را ثنا و مدح كرده است.

نمي توان از پَسِ مدح و ثناي كامل ائمّه طاهرين عليهم السلام نيز برآمد. چرا كه زائر در هر درجه اي از قرب به امامان هم كه باشد، امام را كامل نشناخته است تا بتواند او را وصف نمايد و يا مدح و ثنا گويد.

قال رسول اللّه صلي الله عليه وآله: «يا علي، ما عرف اللّه إلّا أَنا و أَنتَ و ما عَرّفني إلّا اللّه و أنتَ و ما عرّفك إلّا اللّه و أنا». [2] .

پيامبر خدا صلي الله عليه وآله (رو به حضرت علي كرده) فرمودند: اي علي، هيچ كس خداوند را نشناخت، جز من و تو و هيچ كس مرا نشناخت، جز خداوند و تو و هيچ كس تو را نشناخت، جز خداوند و من.

چون امامان، اسماي نيكوي خداوند هستند.

عن أبي عبداللّهّ عليه السلام في قول اللّه عَزَّ و جَلَّ «وَ لِلَّهِ الْأَسْمَآءُ الْحُسْنَي فَادْعُوهُ بِهَا». [3] .

قال: «نَحْن و اللّه الأسْماء الحُسْني الَّتي لا يقبل اللّه مِنْ العِباد عَمَلا إلّا بِمَعْرفَتنا». [4] .



[ صفحه 365]



امام صادق عليه السلام در تفسير سخن خداوند كه فرموده «و براي خداوند نامهاي نيكويي است خدا را به آن نامها بخوانيد»، فرمودند: به خداوند سوگند ما هستيم اسماي نيكوي الهي، همانها كه خداوند اعمال بندگان را قبول نمي فرمايد، مگر آنكه به ما معرفت داشته باشند.

پس همان گونه كه خداوند در وصف نگنجد، ائمّه عليهم السلام نيز وصف ناشدني بوده، همانند خداوند كسي نمي توانند به صورت كامل آنان را ثناء و مدح بگويد.

قال الرضا عليه السلام: «... الأمام واحد دَهْره، لا يدانيه أحد، و لا يعادِله عالم، و لا يُوجد مِنْه بدل، و لا لَه مِثْل و لا نَظير، مَخْصوص بالفَضْل كلّه من غَيْر طَلَب منه لَه و لا اكتساب، بَلْ إخْتِصاص مِن المفضل الوهَّاب. فَمَن ذَا الَّذي يبلِغ مَعْرفة الأمام، اَوْ يمكنه إخْتياره، هَيْهات هَيْهات، ضلّت العُقول، و تاهت الحُلُوم، و حارت الألْباب، و خسئت العُيون، و تصاغرت العُظماء، و تحيَّرت الحُكَماء، و تقاصرت الحُلَماء، و حَصِرَت الخُطَباء، و جهلت الالباء، و كلت الشُعراء، و عجزت الأدَباء، و عييت البلغاء، عَنْ وصف شَأْن من شَأْنه، اَوْ فَضيلة من فَضائله، و اقرت بالعَجر و التَقْصير، و كَيْف يوصف بكلّه، اَو ينعت بكُنْهه، او يفْهم شَي ء مِن اَمره، اَو يوجد من يقوم مَقامه و يغني غناه، لا كَيْف و اَنَّي؟ و هُو بحيث النَّجم من يَد المُتَناولين و وَصف الواصِفين، فأين الاختيار مِنْ هذا؟ و أين العُقُول عَن هذا»؟ [5] .

حضرت رضا عليه السلام (در توصيف امام بر حق) فرمودند: امام تنها فرد شايسته زمان خويش است كه هيچ كس را به مقام او راهي نيست. هيچ فرد عالمي با او برابري نكند. جايگزين و مانند و نظيري ندارد. تمامي فضائل و كمالات به او اختصاص يافته، بدون اينكه از مخلوقين طلب نمايد و يا از آنها بياموزد. بلكه امتيازي است كه خداوند به فضل و بخشش خود به او عنايت فرموده است. كيست كه بتواند امام را بشناسد يا بتواند خودش امام را انتخاب نمايد. هرگز و هرگز كه عقل ها



[ صفحه 366]



گمراه و سرگردان مي شوند، چشم ها نابينا مي شوند، بزرگان احساس كوچكي مي كنند، دانايان حيران مي مانند، سخنوران از سخن گفتن بازمي مانند، متفكّران احساس ناداني مي كنند، و شعرا، ادبا و مبلّغان ناتوانند از اين كه يك شأن از شؤون يا يك فضيلت از فضايل امام را بيان كنند و لذا اقرار به عجز و كوته فكري مي كنند. پس چگونه مي توان تمامي اوصاف امام و عمق آنها را درك و توصيف كرد و چگونه كسي مي تواند به جاي امام بر حق، بر سكّوي امامت بايستد و مردم را از وجود امام بي نياز كند، در حالي كه امام همچون ستاره اي است كه دست خواستاران و توصيف توصيف كنندگان به او نمي رسد. او كجا و انتخاب بشر؟ او كجا و خِرد انسان ها؟


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 71، ص 23.

[2] مختصر بصائر الدرجات، ص 125.

[3] سوره مباركه اعراف، آيه 180.

[4] تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 103.

[5] كافي، ج 1، ص 201 و 202.