بازگشت

وعندكم ما نزلت به رسله وهبطت به ملائكته


«هَبَطَت» از ماده «هبوط»، در لغت به معني پايين آمدن اجباري است. چه اينكه پايين آمدن به صورت ظاهري و يا فرو افتادن از مقام و رتبه باشد.

بعضي «هبوط» را به معني پايين آمدن از بالاترين مقام به سوي پايين ترين درجه دانسته اند. ولي معتقدند هبوط معناي اجباري ندارد.

منظور از «هبوط» در اين فراز، پايين آوردن معارف الهي از نزد خداوند حكيم و خبير، به سوي زمين است.

و خلاصه آنكه منظور از اين فراز آن است كه تمامي معارف الهي و علوم ربّاني كه بر



[ صفحه 375]



پيامبران خدا نازل شده و تمامي مطالبي كه فرشتگان براي پيامبران و اولياي الهي و حضرات معصومين عليهم السلام آورده اند، نزد امام است.

پس منظور از «عِنْدكم ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُله» همان فراز «وَرَثة الأنْبياء» است كه قبلاً توضيح آن گذشت كه امامان ارث برنده علوم و معارف انبيا بوده اند و علاوه بر آن لوازمِ پيامبريِ آنان نزد امام موجود است.

منظور از «هَبَطَتْ بِه مَلاَئِكته» مجموعه تفسيرها، پيش بيني ها و احاديث قدسي اي است كه فرشتگان براي پيامبر، حضرت علي عليه السلام، حضرت زهرا عليها السلام و ديگر امامان آورده اند كه از آن جمله مي توان به صحيفه فاطميه اشاره كرد كه كتابي است كه فرشته مقرّب الهي براي حضرت زهرا عليها السلام بيان نمود.

قال الصادق عليه السلام: «انّ فاطِمة مكثت بَعْد رسول اللّه خَمْسة و سَبْعين يَوْماً و قَدْ كانَ دَخَلَها حُزْن شَديد عَلي أبيها، و كان جِبْرئيل يأتيها فيَحسِنُ عزاءها عَلي أبيها و يطْيب نَفْسها و يخْبرها عَن أبيها و مَكانه و يخبرها بِما يَكُون بَعْدها في ذريّتها و كان عليٌ يَكْتب ذلك فَهذا مُصْحف فاطمة». [1] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: فاطمه بعد از رسول خدا بيش از هفتاد و پنج روز زنده نماند و غم جانسوز پدر او را داغدار كرده بود. به اين جهت جبرئيل پي در پي به حضورش مي آمد و او را در عزاي پدر، سلامت باد مي گفت و تسلّي بخش خاطر غمگين زهرا بود و گاه از مقام و منزلت پدرش سخن مي گفت و گاه از حوادثي كه بعد از رحلت او بر فرزندش وارد مي گردد، خبر مي داد و اميرالمؤمنين نيز آنچه جبرئيل املا مي كرد، همه را مي نوشت و مجموعه اين سخنان به «مُصحف فاطمه» موسوم گرديد.

پيشواي انقلاب شكوهمند ايران و امام امّت - حضرت آيت اللّه العظمي سيّد روح اللّه



[ صفحه 376]



خميني قدس سره - در وصيت نامه خود اشاره به اين كتاب وحي گونه نموده، مي فرمايند: ما مفتخريم كه «صحيفه فاطميه» كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه عليها السلام است، از ما است. [2] .

پس نزد ائمّه معصومين عليهم السلام كليه معارف و علومي كه به ملائكه و انبيا رسيده، وجود دارد. علاوه بر آن بسياري از علومي كه به آنها گفته نشده نيز نزد ائمّه طاهرين عليهم السلام است.

قال ابو عبداللّه عليه السلام: «انّ للّه عِلْمين؛ عِلْم تعلمه مَلائكته و رُسُله و عِلْم لا يَعْلم غَيْره فَما كان ممّا يعلمَه مَلائكته و رُسله فَنَحْن نُعَلّمه و ما خرج مِن العَلم الَّذي لا يعلم غَيْره فَالينا يخْرج». [3] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: همانا نزد خداوند دو علم است؛ علمي كه به فرشتگان و انبيا فرا داده و علمي كه هيچ كس جز خداوند نمي داند. پس تمام آنچه فرشتگان و انبيا مي دانند ما نيز مي دانيم و بعضي از علومي كه جز خدا نمي داند، به ما رسيده و ما آن علم ها را مي دانيم.

يعني آنچه از علوم الهي به ديگران منتقل شده، اوّل به امامان رسيده و چنانچه صلاح الهي در فراگيري ديگران بوده، از جانب امام به ديگران منتقل شده و بسياري از علوم است كه فرشتگان مقرّب الهي نيز نمي دانند و از ميوه درخت ائمّه عليهم السلام استفاده كرده اند.

قال ابومحمّد العسكري عليه السلام: «روحُ القُدُس في جَنّان الصاقورة ذاق مِن حَدائِقنا الباكورَة». [4] .

امام حسن عسكري عليه السلام فرمودند: روح القدس در باغ هاي آسمان سوم بود و چشيد از ميوه تازه رسيده باغ هاي ما.

و تعبير «ذاق» اشاره به آن دارد كه روح القدس نيز يك نَمي از تمامي علوم اهل



[ صفحه 377]



بيت عليهم السلام را چشيده و به مقام «روح القدسي» رسيده است و خود، حقِّ اظهار نظر نداشته، بلكه چشنده بوده است.

زيرا ائمّه عليهم السلام، معلّم ملائكه بودند و فرشتگان در مقام شاگردي قرار داشتند. همان گونه كه روايات فراواني دلالت بر اين نكته دارد.

قال رسول اللّه صلي الله عليه وآله: «... ثُمّ خلق تَعالي السَماوات و الأَرْض و خلق المَلائكة فمكثت الملائكه لاتعرف تسبيحاً و لاتقديساً، فلما رأونا سبحنا و قدسنا و هللنا و مجدنا و تبعنا شيعَتنا سَبّحت المَلائكه و قَدّست تبعت بِذلك فَنَحْن المُوَحِّدون حَيْث لا موحّد غَيْرنا». [5] .

پيامبر خدا صلي الله عليه وآله فرمودند:... سپس خداوند، آسمان ها و زمين را آفريد و فرشتگان را خلق كرد. پس آنان آرام گرفتند و تسبيح و تقديس خداوند را نمي دانستند، پس وقتي ديدند ما خداوند را تسبيح و تقديس مي نماييم و شيعيان ما نيز از ما تبعيت مي كنند، آنها نيز خدا را تسبيح كرده، تقديس نمودند. پس ما اوّلين موحّدان هستيم، وقتي كه هيچ موحّدي غير از ما نبود.

همچنين بايد گفت ائمّه عليهم السلام از تمام پيامبران به معارف الهي آگاه تر هستند.

قال ابوعبداللّه عليه السلام: «وَ رَبِ الكعبه و رب البيت و رب القرآن (ثَلاث مرات) لَوْ كنت بَيْن مُوسي و الخِضْر لاخبرتهُما انّي أعلم مِنْهما و لَاَنبأتهما بِما لَيْس في اَيْديهُما». [6] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: به پروردگار كعبه و به پروردگار اين خانه و به پروردگار قرآن قسم (سه مرتبه)، همانا من اگر همراه موسي و خضر بودم آن دو را آگاه مي كردم كه من از آن دو آگاهترم و به آنها اطّلاع مي دادم آنچه آنها از علم نمي دانستند.

در مورد اينكه بسياري از علوم و معارف را حتّي فرشتگان مقرّب الهي و انبياي



[ صفحه 378]



خداوند نمي دانند، دلالت بر پايين بودن مقام آنها ندارد، بلكه نشانه اي از عظمت علمي امامان معصوم عليهم السلام است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 26، ص 41.

[2] صحيفه نور، ج 21، ص 397.

[3] بصائر الدرجات، ص 132.

[4] بحارالانوار، ج 78، ص 378.

[5] مختصر البصائر، ص 225.

[6] دلائل الامامه، ص 280.