بازگشت

امام جن و انس بودن ايشان


آنها علاوه بر اينكه بر انسان ها امام هستند، امام و پيشواي جنّ ها نيز مي باشند و جنّ هايي كه ايمان آورده اند، نزد آنها رفت و آمد دارند و از حلال و حرام الهي سؤال مي نمايند و معارف دين را از آنها فرامي گيرند.

عن ابي حمزة الثمالي قالَ كُنتُ استاذَنُ عَلي ابي جعفر عليه السلام فَقيلَ عِنْدَه قَومٌ اثبت قليلاً حَتّي يَخْرُجُوا فَخَرَجَ قومٌ انكرتهم و لَم اَعْرَفهم ثُمَّ اُذِنَ لي فَدَخَلْتُ عليه فَقُلْتُ جُعلْتُ فداك هذا زَمانُ بني اميةِ و سَيْفُهُم يَقْطر دَماً فقال لي يا ابا حمزة هوُلاء وفد شيعَتُنا مِنَ الجِنِ جائُوا يَسْئَلُونَنا عَنْ مَعالِمِ دينِهِم. [1] .

ابوحمزه ثمالي مي گويد: به درب منزل امام باقر عليه السلام رفتم و از ايشان اجازه خواستم كه خدمت ايشان برسم. كسي آمد و گفت: كمي صبر كن تا عدّه اي كه خدمت امام هستند، خارج شوند و شما وارد شويد، كمي صبر كردم و ديدم عدّه اي كه من هيچ يك از آنها را قبلاً با آن هيبت نديده بودم، خارج شدند. پس نزد امام رفتم و گفتم: اي فرزند رسول خدا، جانم به فدايت بني اميه بر همه جا مسلّط است مي ترسم مردمان ناشناس بر شما وارد شوند و خون شما را بريزند. امام فرمودند: اي ابوحمزه، اينها بزرگان شيعيان ما از گروه جنّيان هستند. نزد ما مي آيند و از دانستني هاي دين، سؤال مي نمايند.



[ صفحه 386]




پاورقي

[1] بصائر الدرجات ص 116.