بازگشت

ذكركم في الذاكرين


«ذكر» داراي دو معني است. گاه به معني «حفظ مطالب و معارف» است و گاهي به معني «يادآوري» است. يادآوري ممكن است به وسيله دل صورت گيرد (ذكر باطني) و يا به وسيله زبان باشد (ذكر لفظي).

پس مسلّم است كه ذكرِ امامان معصوم عليهم السلام فقط ياد كردن آنها و نام بردن ايشان با زبان نيست، بلكه منظور اين است كه ذاكر با تمام قلب و جان به ائمّه اطهار عليهم السلام توجّه داشته باشد. همان توجّهي كه ذاكر را روز به روز به سوي آنها نزديك تر كند و او را مطيع آنها گرداند و از هر چه آنان بيزار هستند، دور كرده و به هر عملي كه آنها دلبستگي دارند، دل بسته نمايد.

بزرگان مي گويند ذكر و ياد امام بر شش مرتبه است:

1 - ذكر زباني: و آن عبارت است از اقرار و نام بردن از امامان عليهم السلام و يا ذكر صفت ايشان بر زبان، به گونه اي كه تصوّري از وجود آن بزرگواران، در ذهن نقش بندد.

2 - ذكر اركان: و آن عبارت است از آنكه با اعضا و جوارح در راه آنها قدم برداشته و مسير آنها را طي نمايد.

3 - ذكر نفس: يعني تسليم گرديدن در مقابل تمامي اوامر و نواهي آنان.

4 - ذكر قلب: يعني تبديل كردن اخلاق ناپسند، به اخلاق پسنديده امامان عليهم السلام و



[ صفحه 400]



تحصيل اخلاق كريمه آنان.

5 - ذكر روح: و آن عبارت است از تلاش براي حصول محبّت وافرِ آنها تا بتوان به وجود آنها معرفت يافت.

6 - ذكر سِرّ: يعني بذل و بخششِ وجود، براي امامان عليهم السلام و در راه آنان و فنا كردن خود براي ايشان.

از مراتبِ ذكر، معلوم مي گردد ذاكرين واقعيِ ائمّه اطهار عليهم السلام در نهايت، جان خود را تقديم معبود مي نمايند و شعار آنها اين است:

«الَّلهمَّ اجْعَل مَحْيايَ مَحْيا مُحمَّدٍ و آل مُحمّد و مَماتي مَماتَ مُحمّدٍ و آلِ مُحمّد». [1] .

خداوندا مرا زندگاني اي همانند محمّد و خاندانش عنايت فرما و مرگ مرا نيز همچون مرگ محمّد و خاندانش گردان.

پس ياد ائمّه طاهرين عليهم السلام در بين تمامي يادكنندگان و تلاش گران در راه ولايت و تسليم شدگان ائمّه عليهم السلام و محبّان امامان و شهداي در راه خدا وجود دارد.

شايد منظور از اين فراز آن است كه به همان شكلي كه ائمّه اطهار عليهم السلام خداوند را ياد كردند، ذاكرينِ خداوند نيز او را به همان صورت ياد مي كنند. يعني شما ياد كردن خداوند و تسبيح گويي او را به همگان فرا داديد و ذاكرين، ذكر گويي را از شما ياد گرفته اند. حتّي فرشتگان مقرّب الهي تسبيح گويي و ذكر خدا را از تسبيح گويي و ذكرگوييِ شما ياد گرفته اند.

شايد هم «ذِكْر» كه مصدر است، به معناي «مذكور» باشد و منظور آن است كه هر كس ذكر خداوند نمايد و ياد خدا كند، در حقيقت، ابتدا شما را ياد كرده و سپس ياد خداوند نموده است و هيچ كس ذكر خداوند نمي كند، جز آنكه ياد شما مي نمايد. چرا كه شما



[ صفحه 401]



واسطه بين خَلْق و خالق هستيد و براي هيچ كس مقدور نيست كه جز از طريق و راه شما ذكر خدا گويد همچنان كه در فرازهاي قبل گفتيم:

«مَنْ اَرادَ اللَّهَ بَدَءَ بِكُمْ وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ».

هر كس آهنگ خدا كند، از شما (بايد) شروع كند و آن كس كه خدا را به يكتايي شناسد، از شما پذيرد و هر كه قصد او كند، به شما رو آورد.

همچنين در حديث آمده است:

قال ابوجعفر: «بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحد الله تبارك و تعالي». [2] .

امام باقر عليه السلام فرمود: به واسطه ما خداوند عبادت شد و به واسطه ما خداوند شناخته شد و به واسطه ما خداوند، به يگانگي شناخته شد.


پاورقي

[1] زيارت عاشورا، مفاتيح الجنان.

[2] كافي، ج 1، ص 145.