بازگشت

ان ذكر الخير كنتم اوله واصله وفرعه ومعدنه وماويه ومنتهاه


ائمّه معصومين عليهم السلام نسبت به خير داراي شش مقام هستند:

1 - اوّلِ هر خير ائمّه طاهرينند. چرا كه خداوند از آنها آغاز كرده و اوّلين موجودات و اوّلين آفريدگان الهي امامان هستند و چون وجود آنها خير و بركت است، اوّلين خيرها آنانند.

2 - اصل و ريشه خير ايشان هستند. چون مبدأ تمام بركت ها و خيرها مي باشند. به گونه اي كه اگر آنها نبودند، هيچ موجودي خلق نمي شد، پس هيچ خيري به وجود نمي آمد. بنابراين ريشه و بنيان تمام خيرها، امامان عليهم السلام هستند.



[ صفحه 421]



قال اللّه تعالي لُِمحمّد صلي الله عليه وآله: «يا عَبْدي أَنْتَ المُراد و المُريد و اَنتَ خيرتي مِن خَلْقي و عِزّتي و جَلالي لَوْلاك ما خلقت الأَفلاك». [1] .

خداوند متعال به حضرت محمّد صلي الله عليه وآله فرمود: اي بنده من، تو مقصود و مريد من هستي و تو اختيار شده از تمام آفريدگانم مي باشي. به عزّت و جلالم قسم اگر تو نبودي، من هيچ چيز (و آسمان و زمين) را خلق نمي كردم.

3 - آنها فرع هاي خير و بركتند. چون خداوند وجود آنها را مايه خير و بركت براي مردم قرار داده پس آنها فرع خيرِ الهي هستند و يا اينكه وجود امام اصل است و اعمال و رفتار امام كه منشاء خيرهاست، فرع. پس خير فرعِ وجود است.

4 - هر يك از امامان معصوم عليهم السلام معدن خير هستند. چون تمام اصول و فروعِ خير نزد آنها است و هر كس خيري خواست، بايد از نزد آنها مطالبه نمايد.

5 - امام معصوم عليهم السلام جايگاه و مأواي خير است. چون هيچ خيري يافت نمي گردد، مگر در نزد آنها و هيچ خيري صادر نمي گردد، مگر از آنها. البته بعضي نيز «مَأْواه» را عطف تفسير بر «مَعْدِنه» دانسته اند.

6 - ائمّه طاهرين عليهم السلام پايان و منتهاي خير هستند. چون آنها خير را به پايان رسانده اند و هيچ گاه عمل ناقص از آنها صادر نمي گردد. پس تمام خيرها به حد كمال، نزد ائمّه عليهم السلام است و آنها سبب ايجاد و بقاي خير هستند، پس منتهاي خيرند.

بعضي در تبيين فراز گفته اند: اوّل چيزي كه خداوند آفريد، نور ائمّه معصومين عليهم السلام بود. پس آنها اوّل خير در آفرينش الهي بوده اند. سپس از شعاع آن نور موجودات ديگر را آفريد. پس هر خيري كه در موجودات ديگر يافت شود، چون از نور آنها آفريده شده، آنها اصل، فرع، معدن و مأواي آن خير مي باشند. چه اين خيرها ظاهري باشد، چه



[ صفحه 422]



باطني و معنوي. همچنين از نور ائمّه اطهار عليهم السلام بهشت و تمام نعمت هاي بهشتي آفريده شده، پس آنها منتها و پايان خير (كه بهشت است) مي باشند.

بعضي ديگر اين فراز را اين گونه تفسير كرده اند: منظور از خير تمام محسنات و خوبي هايي است كه وجود دارد. چه كلّي خوبي ها منظور باشد و چه خوبي اي خاص كه در وجود شخصي خاص وجود داشته باشد. پس به حسب كلّي هر چيزي كه شريف و محبوب و مطلوب باشد، از خوبي ها و خيرهاست. چه از امور دنيايي باشد، چه از امور آخرتي. پس مال، حيات، دين و اعمال صالح، مطلوب و از امور ظاهري بوده و خير است و عصمت، ولايت، كرامت، علم، و... مطلوب و از امور باطني بوده و خير است.

ائمّه معصومين عليهم السلام اوّلْ كساني هستند كه به اين صفات متّصف گرديده و در اين وادي گوي سبقت را از ديگران ربوده و آنچنان در صفات حميده و حسنات پيش رفته اند كه اصل و فرعِ خير و محسّنات گرديده اند و در اين وادي كامل ترين شده اند به نحوي كه كسي ديگر به اين درجه كمال دست نيافته و نمي يابد. لذا معدن و مأواي تمام صفات حميده و محسّنات نيكو گرديده اند و آنها در نهايت آن صفات به سر مي برند و منتهاي تمام آن اوصاف گشته اند.

قال ابو عبداللّه عليه السلام: «نَحْن أصل كلّ خير و مِن فُروعنا كلّ برّ و فَمِن البرّ التَوْحيد و الصَّلوة و الصّيام...». [2] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: ما اصل تمام خيرها هستيم كه از فرع هاي ما تمام خوبي ها صادر مي گردد. پس از خوبي ها توحيد، نماز و روزه و... است.

در روايت ديگر اين گونه آمده است:

قال ابو عبداللّه عليه السلام: «نَحْن أَصل الخَير و فُروعه طاعَة اللّه و عَدوّنا أَصل الشَرّ و فُروعه مَعْصية اللّه». [3] .



[ صفحه 423]



امام صادق عليه السلام فرمودند: ما اصل تمام خيرها هستيم و فرع هاي آن، طاعت و بندگي خداوند است و دشمنان ما اصل تمام شرّها هستند كه فرع هاي آن نافرماني خداوند است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 15، ص 28.

[2] كافي، ج 8، ص 242.

[3] بحارالانوار، ج 24، ص 301.