بازگشت

امامت آن حضرت در سن كودكي


شيعه اعتقاد دارد كه ائمه عليهم السلام دانش و ساير ملكات نفساني خود را از خداي متعال گرفته اند، و از آغاز كودكي در آنان وجود داشته و هرگز نيازي به اكتساب آنها از مردم جامعه ندارند، از اين رو تفاوتي بين سن امامت آن پيشوايان نمي باشد و در هر سني حائز اين مقام رفيع گردند تمام آنچه مقام امامت بدان نياز دارد را دارا مي باشند، اما آنان كه بر اساس امور عادي تفكر مي كنند نمي توانند اين معاني را درك نمايند.

بدين جهت در جريان امامت امام جواد عليه السلام معتصم از عمر بن فرج خواست به مدينه رفته و معلمي براي امام كه در آن وقت شش سال و چند ماه داشت انتخاب كند، و تأكيد كرد كه معلم بايد از دشمنان اهل بيت و مخالفين آنان باشد، تا امام را با كينه ي اهل بيت پرورش دهد، عمر در اجراي دستور معتصم به مدينه رفت و با مشورت والي شهر قرار شد كه جنيدي كه يكي از دشمنان اهل بيت بود را به عنوان معلمي برگزينند، او كار خود را آغاز كرد ليكن از آنچه مشاهده كرد شگفت زده شد.



[ صفحه 12]



روزي محمد بن جعفر او را ديد و پرسيد: اين كودك تحت تعليم، چگونه است؟ جنيدي از اين تعبير برآشفته و گفت: مي گويي: اين كودك و نمي گوئي: اين پير، تو را به خدا كسي را داناتر از من نسبت به علم و ادب در مدينه مي شناسي، محمد پاسخ منفي داد، گفت: به خدا من بحثي را در ادبيات مطرح مي كنم و آنگونه كه شايسته است بسط مي دهم بعد مي بينم او بر گفته هاي من مطالبي را مي افزايد، مردم گمان مي كنند كه من به او درس مي دهم ليكن به خدا اين من هستم كه از او درس مي آموزم، بالاخره همين جنيدي كه دشمن اهل بيت عليهم السلام بود از بركات انفاس قدسي امام راه مستقيم را يافت و در زمره ي محبان اهل بيت قرار گرفت و به امامت آنان اعتراف كرد. [1] .


پاورقي

[1] مآثر الكبراء در تاريخ سامراء 3: 95.