بازگشت

وقار آن حضرت


محمد بن حسن اشتر علوي گويد: همراه پدرم با جمعي از مردم از بني عباس و غير آنها در درگاه متوكل حاضر بوديم، ناگهان امام هادي عليه السلام وارد شد و آهنگ در قصر خليفه را نمود، تمامي حاضران بدون استثنا از مركبهايشان فرود آمده و اداي احترام نمودند، تا آن حضرت وارد كاخ شد، مردي از آن گروه از اين گراميداشت به خشم آمده و گفت: اين تشريفات براي كيست؟ چرا براي اين جوان اين همه احترام بگذاريم؟ او نه از ما بالاتر است و نه بزرگسال تر، به خدا قسم هنگام خروج ديگر از جاي برنخواهيم خاست و از اسب فرود نمي آئيم، ابوهاشم جعفري به او گفت: به خدا سوگند با ذلت و كوچكي به او احترام خواهي گذاشت.



[ صفحه 13]



لحظاتي بعد امام از قصر خارج شد و دوباره همه به ايشان احترام گذاردند، ابوهاشم مردم را مخاطب قرار داد و گفت: مگر شما نبوديد كه تصميم داشتيد به حضرت احترام نگذاريد.

گروهي از آن ميان حقيقت معنا را اين گونه بيان كردند: به خدا قسم نتوانستيم خودمان را كنترل كنيم و بي اختيار از اسب فرود آمده به ايشان احترام گذارديم. [1] .


پاورقي

[1] خرائج 2: 676، بحارالأنوار 50: 137.