بازگشت

امام و صوفيان


آن حضرت همچون پدران بزرگوارش اصحاب را از همنشيني با كساني كه خود را صوفي مي خواندند و با اظهار پارسائي و مقدس مآبي به فريب و گمراهي ساده لوحان مي پرداختند برحذر مي داشت.



[ صفحه 15]



حسين بن ابي خطاب گويد: نزد آن حضرت در مدينه در مسجد النبي صلي الله عليه و اله به همراه بعضي از اصحاب نشسته بودم، ناگهان عده اي از صوفيان وارد مسجد شدند و گوشه اي نشسته و به گفتن اوراد خود و تكبير و تهليل پرداختند، آن حضرت رو به اصحاب كرده فرمودند:

به اين فريبكاران و هم پيمانان شيطان و ويرانگران بنيادهاي اسلام توجه نكنيد، زيرا آنان براي آسايش چشمشان پارسائي مي كنند و شب زنده داري آنان براي به دست آوردن غذاهاي چرب و شيرين است، عمري را به سختي مي گذرانند تا آن كه فرصتي به دست آورند و به گناهكاري بپردازند، گرسنگي مي كشند تا آن كه به سفره هاي رنگين دست يابند، ذكر آنان فقط براي فريب مردم است و جلب قلوب احمق ها، افراد ساده را شيفته و فريفته ي خود ساخته بار خود را بر دوش آنان مي نهند و آنان را در چاه هاي گمراهي مي اندازند، اورادشان رقص و كف زدن است، و ذكرشان نغمه و آوازه خواني، جز بيخردان و افراد گول خورده كسي از آنان پيروي نمي كند، و متاعشان جز در بازار احمقان فروش ندارد، هر كسي به ديار و زيارت مرده يا زنده ي آنان برود مانند آن است كه به زيارت شيطان و بت پرستان رفته باشد، و هر كه به آنان ياري رساند در حقيقت ابوسفيان و معاويه و يزيد را ياري كرده است.

يكي از حاضران پرسيد: اگر چه به امامت شما معتقد و معترف باشد، امام قاطعانه فرمود: اين تصورات را از خود دور ساز، هر كس به امامت و حق ما معترف باشد برخلاف رضاي ما گام برنمي دارد، آيا نمي داني آنان پست ترين طايفه ي صوفيه هستند و همه ي فرقه هاي صوفيه مخالف ما مي باشند و راه آنان با ما مغايرت دارد، آنان مسيحيان يا مجوس



[ صفحه 16]



اين امت هستند، و هميشه در تلاشند تا چراغ برافروخته ي خدا را با دهانشان خاموش كنند، هر چند خداوند پرتو افشاني چراغ توحيد را عليرغم خواست كافران تضمين كرده است [1] .


پاورقي

[1] روضات الجنات 3: 134.