بازگشت

دعاي آن حضرت در مهمات، از اندوه و زيان و دشمن و فقر


يسع بن حمزه قمي مي گويد: عمرو بن مسعدة وزير معتصم به من گفت: مشكلي بزرگ بر من عارض شد كه ترسيدم بر اثر آن خونم ريخته شده و خاندانم فقير و تنگدست شوند، به امام هادي - كه بر او درود باد - نامه نوشته و شكايت حال بر او نموده و حالم را ذكر كردم.

به من نوشت: ترسي نداشته باش و مشكلي نيست، با اين كلمات خداي را بخوان به زودي از آنچه در آن قرار گرفته اي تو را رها كرده و گشايشي بر تو عنايت مي نمايد، خاندان پيامبر در هنگام نزديك شدن بلا و غلبه دشمنان و هنگام ترس از فقر و تنگي سينه آن را مي خواندند.

يسع بن حمزه گويد: خدا را با كلماتي كه سرورم برايم فرستاده بود در آغاز روز خواندم، سوگند به خدا كه روز به نيمه نرسيده بود كه فرستاده ي عمرو بن مسعدة آمد و گفت: وزير تو را مي خواند.

برخاسته و بر او وارد شدم، هنگامي كه مرا ديد، آهن ها را از من باز كرد و زنجير را گشود و يكي از لباس هاي گرانقيمت خود را به من داد و عطري به من تحفه داد، آنگاه مرا نزديك خود ساخته و با من سخن مي گفت و از من عذر مي خواست، و تمامي آنچه از من گرفته بود را به من بازگرداند و با من خوشرفتاري نمود، و به محلي كه سرپرستي آن با من بود مرا فرستاد، و منطقه ي ديگري كه نزديك آن بود را به آن ضميمه نمود، و دعا اين بود:

اي آن كه به نامهايش گره هاي ناگواريها باز مي شود، و اي آن كه به ياد او تيزي سختي ها و مشكلات شكسته مي شود، و اي آن كه براي رفتن از تنگي راه ها به محل گشايش نام هاي بزرگ او خوانده مي شود، در برابر قدرتت كارهاي دشوار آسان گرديده و به لطف تو وسايل قدرت اثرگذاري يافته اند، و قضا به فرمانبرداري تو جريان يافته، و موجودات بر همان اساس تحقق يافته اند، و آنان به اراده ي تو بدون آن كه نيازي به گفتارت باشد فرمانبردارند، و به خواستت بدون آن كه نيازي به نهي نمودن باشد باز داشته مي شوند، و تو اميد و آرزويي در كارهاي مهم، و تو پناهگاهي در هر سختي و شدت، دفع اين امور ميسر نيست جز آن كه تو دفع نمايي، و برطرف ساختن آنها مقدور نيست جز آنچه تو برطرف سازي.

امري بر من واقع گرديده كه سنگيني آن مرا وامانده ساخته، و امري بر من عارض شد كه تحمل آن بر من بسيار دشوار است، و با قدرتت آن را بر من فرود آوردي و به توانائيت آن را بسوي من متوجه ساختي.

براي آنچه وارد سازي برطرف كننده، و براي آنچه مشكل سازي آسان كننده، و براي آنچه متوجه سازي گرداننده، و براي هر چه ببندي بازكننده، و براي هر كه خوار كني ياور و كمك كننده اي جز تو نمي باشد، و بر محمد و خاندانش درود فرست، به فضلت در گشايش را به رويم بگشا، و به توانائيت تسلط غم و اندوه را از من برطرف ساز، و در آنچه به تو شكايت كردم توجه نيكويت را مبذول فرما، و در آنچه از تو خواستم شيريني عملكردت را روزيم نما، و از جانب خود گشايشي سريع را به من ببخش، و از جانب خودت راه رهايي را به من ارزاني، و مرا به تلاش در جهت رفع غم و اندوهم از انجام واجبات و عمل به اوامرت مشغول نساز.

از آنچه بر من وارد ساخته اي سينه ام به تنگ آمده، و به تحمل آنچه بر من عارض شده طاقتم به پايان رسيده، و تو به برطرف ساختن آنچه بدان مبتلا شده ام و دفع آنچه در آن واقع گرديده ام توانائي، اين كار را در حقم انجام ده و اگرچه سزاوار آن از تو نيستم، اي صاحب عرش بزرگ و صاحب منت كريمانه، و تو بر اين امر توانائي اي مهربانترين مهربانان، اي پروردگار جهانيان اجابت كن.