بازگشت

اختفا


«محمد بن شرف» مي گويد: همراه امام هادي (عليه السلام) در مدينه راه مي رفتيم، امام فرمود: تو پسر شرف نيستي؟ عرض كردم: آري. آنگاه خواستم از حضرت پرسشي كنم. امام بر من پيشي گرفت و فرمود: ما در حال گذر از شاهراهيم و اين محل، براي طرح سؤال مناسبت نيست. [1] .

اين مطلب خفقان حاكم را نشان مي دهد و ميزان پنهان كاري اجباري امام را به خوبي روشن مي سازد.

امام هادي (عليه السلام) در برقراري ارتباط با شيعيان كه در شهرها و مناطق گوناگون سكونت داشتند، ناگزير همين روش را رعايت مي كردند و وجوه و هدايا و نذور ارسالي از طرف آنان را با نهايت پنهان كاري دريافت مي داشتند. يك نمونه از اين برخورد در كتب تاريخ چنين آمده است:

محمد بن داود قمي و محمد طلحي نقل مي كنند: اموالي از قم و اطراف آن كه شامل خمس و نذورات و هدايا و جواهرات بود، براي امام ابوالحسن هادي (عليه السلام) حمل مي كرديم. در راه پيغام حضرت رسيد، مطلع شديم كه بايد بازگرديم؛ زيرا موقعيت براي تحويل اين اموال مناسب نيست. ما بازگشتيم و آنچه نزدمان بود، همچنان نگه داشتيم، تا آنكه پس از مدتي امام (عليه السلام) پيغام فرستادند كه اموال را بر شتراني كه فرستاده بوديم، بار كنيد و آنها را بدون ساربان روانه سازيد. ما اموال را به همين كيفيت حمل كرديم و فرستاديم. بعد از مدتي به حضور امام رسيديم. فرمود: به اموالي كه فرستاده ايد، بنگريد! ديديم اموال در خانه ي آن حضرت به همان حال محفوظ است. [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، علامه مجلسي (م1110)، مؤسسة الوفاء، ج50، ص65.

[2] همان، ص185.