بازگشت

شبكه ي وكالت


شرايط بحراني كه امامان شيعه با آن روبرو بودند، ايجاب مي كرد كه به ابزار جديدي براي برقراري ارتباط با پيروان خود دست يابند و اين چيزي جز شبكه ارتباطي وكالت و تعيين نمايندگان در مناطق مختلف نبود. هدف اصلي اين روش دو چيز بود: يكي جمع آوري اموال (خمس، زكات، نذور و هدايا) از مناطق مختلف و ديگري پاسخ به شبهات فقهي و عقيدتي شيعيان.

بخشي از نامه هاي امام هادي (عليه السلام) را مراسلاتي تشكيل مي دهد كه بر اساس آنها، عزل يا نصب وكيل از جانب ايشان انجام شده است. از جمله اين نامه ها، اين نامه است كه آن حضرت در سال 232ق، به علي بن بلال، وكيل محلي خود در بغداد، نوشتند:

«من ابوعلي (بن راشد) را به جاي علي بن حسين بن عبد ربه [1] منصوب كردم.

اين مسئوليت را بدان جهت به او واگذار كردم كه وي از صلاحيت لازم و كافي برخوردار است؛ به نحوي كه هيچ كس بر او تقدم ندارد. مي دانم كه تو (علي بن بلال) بزرگ ناحيه ي خود هستي. به همين جهت خواستم طي نامه اي جداگانه تو را از اين موضوع آگاه كنم. در عين حال، لازم است از او پيروي كني و وجوه جمع آوري شده را به وي بسپاري. پيروان ديگر ما را نيز به اين كار سفارش كن و به آنان چنان آگاهي ده كه وي را ياري كنند تا بتواند وظايف خود را انجام دهد». [2] .

همچنين امام دهم (عليه السلام) نامه اي به وسيله ي خود ابوعلي بن راشد به شيعيان بغداد، مدائن و عراق ارسال كردند:

«من ابوعلي بن راشد را به جاي حسين بن عبد ربه و وكلاي قبلي خود برگزيدم و اينك او نزد من به منزله ي حسين بن عبد ربه است. اختيارات وكلاي قبلي را نيز به ابوعلي بن راشد دادم تا وجوه مربوط به من را بگيرد و او را كه فردي شايسته و مناسب است، براي اداره ي امور شما برگزيدم و بدين منصب گماشتم. شما كه رحمت خدا بر شما باد براي پرداخت وجوه نزد او برويد. مبادا رابطه ي خود را با او تيره سازيد. انديشه ي مخالفت با او را از ذهنتان خارج سازيد. به اطاعت خدا و پاك كردن اموالتان بشتابيد. از ريختن خون يكديگر خودداري كنيد. يكديگر را در راه نيكوكاري و تقوا ياري دهيد و پرهيزكار باشيد تا خدا شما را مشمول رحمت خويش قرار دهد. همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و نميريد، مگر آنكه مسلمانان باشيد.

من فرمانبرداري از او (ابوعلي بن راشد) را همچون اطاعت از خودم لازم مي دانم و نافرماني از او را نافرماني در برابر خود مي دانم. پس بر همين شيوه باقي باشيد كه خداوند به شما پاداش مي دهد و از فضل خود وضع شما را بهبود مي بخشد. او به آنچه در خزانه ي خود دارد، بخشنده و كريم، و به بندگان خود سخاوتمند و رحيم است. ما و شما در پناه او هستيم.

اين نامه را به خط خود نوشتم. سپاس و ستايش بسيار، تنها شايسته ي خداست». [3] .

امام نامه ي ديگري در همين زمينه به وكلاي خود در بغداد، مدائن و كوفه نوشت:

«اي ايوب بن نوح! به موجب اين فرمان از برخورد با ابوعلي (بن راشد) خودداري كن. هر دو موظفيد در ناحيه ي خاص خويش به وظايفي كه بر عهده تان واگذار شده، عمل كنيد. در اين صورت مي توانيد وظايف خود را بدون نياز به مشاوره با من انجام دهيد.

اي ايوب! بر اساس اين دستور، هيچ چيز از مردم بغداد و مدائن نپذير و به هيچ يك از آنان اجازه ي تماس با من را نده. اگر كسي وجوهي را خارج از حوزه ي مسئوليت تو آورد، به او دستور ده به وكيل ناحيه ي خود بفرستد.

اي ابوعلي! به تو نيز سفارش مي كنم كه آنچه را به ايوب دستور دادم، عيناً اجرا كني». [4] .

نامه ي ديگر در اين مورد، نامه ي آن حضرت است به ابراهيم بن محمد همداني كه او نيز از وكلاي حضرت بود. ايشان به وي نوشتند:

«وجوه ارسالي رسيد. خدا از تو قبول فرمايد و از شيعيان ما راضي باشد و آنان را در دنيا و آخرت همراه ما قرار دهد... نامه اي به نضر(بن محمد همداني) نوشتم و به او سفارش كردم كه متعرض تو نشود و با تو مخالفت نكند و موقعيت تو را نزد خويش به وي اعلام كردم. به ايوب (ابن نوح) نيز عيناً همين دستور را دادم. همچنين به دوستداران خود در همدان نامه اي نوشتم و به آنان تأكيد كردم كه از تو پيروي كنند و يادآوري كردم كه ما جز تو وكيلي در آن ناحيه نداريم». [5] .


پاورقي

[1] علي بن حسين بن عبد ربه در سال 229ق، در مكه در گذشت و امام هادي ابوعلي را به جاي وي منصوب فرمودند (رجال كشي، ح984).

[2] رجال كشي، ح991.

[3] همان.

[4] همان، ح992.

[5] همان، ح1136.