بازگشت

نگاهي به وضعيت حديث در دوران امام هادي


همان طور كه مي دانيم، باب صدور حديث در اهل سنت با رحلت حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بسته شد و پس از آن، نوبت جمع و تدوين حديث فرا رسيد كه متأسفانه با فرمان منع كتابت حديث، مدتي نه چندان كوتاه ميان صدور حديث و كتابت و نگهداري آن از نسيان و جعل و تحريف، فاصله افتاد كه اين امر، معضلات و مشكلات بسيار زيادي براي فقها و محدثان اهل سنت به وجود آورد، و آن ها را در سيل عظيم احاديث مجعول، اسرائيليات و احاديث ضعيف السند گرفتار كرده است.

اما حركت تكاملي شيعه با سير تقريباً بي برنامه ي اهل سنت ـ لا اقل در بحث حديث در قرون اول ـ تفاوت ما هوي دارد.

شيعيان نه تنها اعتباري براي فرمان منع كتابت حديث قائل نبودند، بلكه نسبت به كتابت و حفظ سنت نبوي از هيچ كوششي فرو گذار نكردند. به عنوان نمونه مي توان به تلاش هاي اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) و يارانش در كتابت سنت نبوي اشاره كرد كه خوشبختانه برخي از اين مكتوبات در لابه لاي ميراث حديثي شيعه، ثبت و ضبط شده و به دست ما رسيده است.

از طرف ديگر، حضور امامان معصوم (عليهم السلام) در ميان شيعيان ـ به عنوان منابع صدور حديث شيعه پس از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ـ كه بيش از دو قرن به طول انجاميد باعث شد كه ميراث حديثي شيعه فقط به احاديث صادره از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) محدود نشود و توسعه و تكامل جدي پيدا كند. دانشمندان از اصحاب ائمه (عليهم السلام)، با استفاده از آموزه هاي آسماني اهل بيت (عليهم السلام) در زمينه هاي مختلف فقهي، اعتقادي، فكري و...، پايه هاي علمي خود را تقويت كرده و زمينه هاي ماندگار شدن انديشه هاي شيعي را در فراز و نشيب روزگار فراهم كردند .

واضح است كه امامان معصوم (عليهم السلام) نيز شرايط يكساني نداشتند. برخي از آنان ـ همچون صادقين (عليهما السلام) ـ توانستند با استفاده از كشمكش هاي ميان آل اميه و آل عباس و آزادي نسبي زمان خودشان، در گسترش و تكامل معارف اسلام ناب، گام هاي پر ارزشي بردارند و برخي ـ همچون عسگريين (عليهما السلام) ـ حتي از ارتباط با بستگان خود نيز محروم و دائماً در زندان و تبعيد به سر مي بردند، لذا فرصت چنداني براي عرضه ي زلال معرفت به تشنگان حقيقت به دست نياوردند.

دوره ي امام هادي (عليه السلام)، آغاز دوره ي ديگري از حبس آشكار امامان شيعه است. ظاهر سازي هاي مأمون و معتصم نسبت به امام رضا و امام جواد (عليهما السلام) پايان يافته است و متوكل، پرده از چهره ي حقيقي خلافت عباسي بر مي دارد و اين معنا از القاب دو امام بزرگ (امام هادي (عليه السلام) صاحب العسگر و امام حسن عسكري (عليه السلام)) هويداست .

پيداست كه با حبس يا تبعيد امام (عليه السلام) (تنها منبع صدور حديث شيعه در آن زمان)، از سوي دستگاه خلافت، وضعيت حديث به كلي تغيير مي كند. كلاس هاي درس و بحث و مناظره، به حالت تعطيل درآمده و ارتباط شاگردان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) با تنها معلم مورد اعتماد شان قطع مي شود. پرسش هاي اعتقادي، فقهي، حديثي و رجالي اصحاب، بي جواب مانده و شناختن سره از ناسره ـ با توجه به عدم تدوين قواعد علم الحديث در آن زمان ـ مشكل مي شود و سيل احاديث جعلي دشمنان و معاندان از يك طرف و غاليان و دشمنان دوست نما از طرف ديگر، عرصه را بر جويندگان حقيقي معارف اهل بيت تنگ مي كند. از طرف ديگر تعقيب و شكنجه ي دوست داران اهل بيت (عليهم السلام) و ياران باوفاي ائمه (عليه السلام) باعث متواري شدن آن ها و قطع ارتباطشان با اين منابع آسماني گشته و عرصه ي فعاليت هاي شيعيان محدود تر مي گردد. تنها به عنوان يك نمونه، مي توان از متواري شدن حضرت عبدالعظيم الحسني (عليه السلام)، نام برد كه به علت تحت تعقيب بودن از سوي دستگاه خلافت عباسي، مجبور به ترك وطن شده و راهي ديار غربت در سرزمين ري گرديد.

با اين تنگناها و فشار ها است كه ركود نسبي در اين زمان بر فعاليت هاي علمي و خصوصاً فعاليت هاي حديثيِ شيعه، سايه مي افكند و آن پويايي و حركتي كه در دوره هاي قبل وجود داشت از ميان رفته و همه چيز جاي خود را به سكون و آرامشي مرگ بار مي دهد.

با وجود اين تنگناها و فشارها، امام (عليه السلام) و ياران باوفايش از حركت باز نايستاده و از كوچك ترين فرصت ها براي دوام نهضت علمي ـ فرهنگي خود، استفاده مي كنند. با تلاش هاي خستگي ناپذير امام و ياران جان بر كف اوست كه ميراث شيعه از فنا و نابودي نجات يافته و به دست نسل هاي بعدي مي رسد. نسل هايي كه گام هاي متين و استواري در حفظ و نگهداري اين ميراث عظيم برداشتند و جوامع اوليه ي حديث شيعه را تدوين كردند.

ما در اين مجال كوتاه، به بررسي رهنمودها، ديدگاه ها و اقدامات امام هادي (عليه السلام) در حفظ، اشاعه و تصفيه ي حديث شيعه و نيز مشكلات امام در اين زمينه، خواهيم پرداخت؛ اميد است كه بتوانيم حق مطلب را ادا كنيم.