بازگشت

تبعيد و حبس امام و قطع ارتباط ايشان با شيعيان


دوران زندگي امام هادي (عليه السلام) با حكومت شش تن از خلفاي ستمگر عباسي، هم زمان گرديده بود كه هر كدام به نوبه ي خود، در كينه و عداوت اهل بيت (عليهم السلام) نمونه بودند و هميشه مراقب و مترصد بودند كه اين نور الهي را خاموش سازند.

امام هادي (عليه السلام) در سن هشت سالگي با شهادت امام محمد تقي (عليه السلام) به توطئه ي معتصم، دوران امامت خود را آغاز كردند. به فاصله ي كوتاهي از شهادت امام محمد تقي (عليه السلام) الواثق به خلافت رسيد و پس از او، متوكل بر سر كار آمد. دوران چهارده ساله ي حكومت متوكل از سخت ترين، دوران زندگي امام هادي (عليه السلام) است. وي پس از رسيدن به خلافت، برنامه ي كلي عباسيان را در برخورد با علويان تغيير داد. او ظاهرسازي ها و عوام فريبي هاي مأمون و معتصم را پايان داده و چهره ي واقعي دستگاه خلافت را جلوه گر نمود. متوكل، طي نامه اي احترام آميز به صورت خيلي محترمانه و رياكارانه، امام (عليه السلام) را به قبول تبعيد و ترك خانه و كاشانه ي خود مجبور ساخت. امام هادي (عليه السلام) پس از دريافت نامه ي متوكل، مجبور شد به سامرا هجرت كند. در سامرا به جهت كنترل رفت و آمدهاي حضرت و قطع ارتباط ايشان با شيعيان، متوكل او را در يك منطقه ي نظامي منزل داد.

با اسكان امام (عليه السلام) در يك منطقه ي نظامي، ارتباط ايشان عملاً با شيعيان قطع گرديد و شيعيان و اصحاب امام از ملاقات ايشان محروم شدند و هر بار ملاقات امام براي اصحاب، دردسرهاي فراواني داشت. اين ناامني به حدي بود كه حتي امام نيز بر جان شيعيان و اصحاب خود بيمناك بود. به عنوان نمونه، زماني كه صقر بن ابي دلف بغدادي پس از تحمل مشقات فراوان و پشت سر گذاشتن خطرات زياد به خدمت امام مي رسد، پس از لحظاتي كوتاه امام (عليه السلام) به او مي فرمايد: بيشتر توقف ننماييد و برگرديد؛ چون من به آسايش و امنيت شما اطمينان ندارم.

متوكل عباسي، تنها به تبعيد امام بسنده نكرد و در موارد متعددي به تفتيش خانه ي امام و حبس ايشان اقدام كرد و ارتباط محدود ايشان با خواص اصحاب را نيز قطع كرد. جمله ي اين مسايل، باعث عدم دسترسي اصحاب به آن حضرت شده و در نهايت، ارتباط علمي شيعيان با امام (عليه السلام) قطع گرديد به طوري كه فقط يكي از تبعات آن، عدم بيان مسايل و قواعد علم الحديث، توسط آن حضرت است.