بازگشت

مباحثات و مناظرات كلامي


در عصر امام هادي (عليه السلام)، مكاتب عقيدتي متعددي چون معتزله، اشاعره و... رواج يافته بود و آراء كلامي فراواني در جامعه پديد آمده بود و بازار مباحثي چون جبر و تفويض، امكان يا عدم امكان رؤيت خدا، قدمت يا حدوث قرآن و... داغ بود و در بعضي موارد، اين مباحث حتي به نزاع ميان پيروان اين مكاتب نيز كشيده مي شد. تا جاييكه در بحث حادث يا قديم بودن قرآن افراد زيادي از دانشمندان شكنجه شدند و تعدادي نيز به خاطر ترس از جان خود عقايد فرقه هاي ديگر را پذيرفتند و حتي احمد بن حنبل، امام حنابله را به خاطر اينكه اقرار به مخلوق بودن قرآن نكرد، تازيانه زدند. اين واقعه، در تاريخ به نام محنة القرآن معروف شده است.

امام هادي (عليه السلام) نيز به عنوان رهبر جريان تشيع مدام در برابر سؤالات مختلفي از اين دست قرار مي گرفت؛ از سوي ديگر نفوذ برخي از اين آراء باطل در محافل شيعه، ضرورت هدايت و رهبري فكري شيعيان از سوي امام را شدت مي بخشيد. و لذا اكثر مناظرات امام هادي (عليه السلام)، پيرامون اينگونه موضوعات كلامي بوده و روايات متعددي از ايشان در اين زمينه نقل شده است. به عنوان نمونه، نامه ي امام هادي (عليه السلام) به مردم اهواز در موضوع جبر و تفويض از اين قبيل است.

بديهي است با وجود مباحثي اين چنين حساس و سرنوشت ساز كه هدايت يا گمراهي افراد و گروه هاي زيادي به آن بستگي دارد؛ مباحث نظري علم الحديث، چندان اهميتي نخواهد داشت؛ لذا امام هادي (عليه السلام) در آن فرصت هاي اندكي كه به دست مي آمد به مسايل مهم اعتقادي و كلامي مي پرداختند و فرصت پرداختن به مسايل علم الحديث اندك بود.