بازگشت

تصحيح، تأييد و رد احاديث يا مجموعه هاي حديثي


الصدوق قال: حدثني أبي قال: حدثنا سعد بن عبدالله عن يعقوب بن يزيد عن بعض اصحابنا قال: دخلت علي ابي الحسن علي بن محمد العسكري (عليه السلام) يوم الأربعاء و هو يحتجم فقلت له: ان اهل المحرمين يروون رسول الله (صلي الله عليه و آله) انه قال: من احتجم يوم الأربعاء فاصابه بياض فلا يلو من الا نفسه فقال: كذبوا انما يصيب ذلك من حملته امه في طمث.

راوي مي گويد: در روز چهارشنبه امام هادي (عليه السلام) را ديدم كه حجامت مي كند عرض كردم: اهل حرمين (مكه و مدينه) از پيامبر (صلي الله عليه و آله) روايت مي كنند كه فرمودند: هر كس در روز چهارشنبه حجامت كند و به سفيدي مبتلا شود جز خودش هيچ كس را ملامت نكند. امام (عليه السلام) فرمود: دروغ مي گويند؛ اين در صورتي است كه مادرش او را در حال حيض باردار شده باشد.

اين روايت از جمله رواياتي است كه اقدام امام هادي (عليه السلام) نسبت به اصلاح حديث را نشان مي دهد.

علي بن مهزيار قال: قلت [لابي الحسن (عليه السلام)]: روي بعض مواليك عن آبائك (عليهم السلام) ان كل وقف الي وقت معلوم فهو واجب علي الورثة و كل وقف الي غير وقت معلوم جهل مجهول باطل مردود علي الورثة و انت اعلم بقول آبائك؟ فكتب: هو عندي كذا

علي بن مهزيار گويد: به امام هادي (عليه السلام) گفتم: بعضي از دوستانت از پدرانت روايت مي كنند كه هر وقفي به وقتي معلوم بر ورثه واجب است و هر وقفي به غير وقتي معلوم جهل و نامعلوم و باطل است و به ورثه بازگردانده مي شود. تو خود به گفتار پدرانت داناتري. [آيا همين طور است كه مي گويند؟] پس حضرت نوشتند: همين گونه است.

اين روايت نيز نمونه اي از روايات عرضه شده بر امام هادي (عليه السلام) است كه ايشان آن را تأييد كرده اند.

محمد بن الريان: كتبت الي العسكري (عليه السلام) جعلت فداك روي لنا ان ليس لرسول الله (صلي الله عليه و آله) من الدنيا الا الخمس فجاء الجواب: ان الدنيا و ما عليها لرسول الله (صلي الله عليه و آله).

محمد بن ريان مي گويد: به امام عسگري (عليه السلام) نوشتم: فدايت گردم به ما روايت شده كه رسول خدا از دنيا چيزي جز خمس نداشته پس جواب آمد: دنيا و هر آنچه در دنيا است از آنِ رسول خداست.

اين روايت نيز نمونه اي از روايات عرضه شده اي است كه امام هادي (عليه السلام) آن را رو كرده اند.

بر خلاف روايات قبل كه هدف از عرضه ي آن ها تصحيح، تأييد و يا رد آن ها از طرف معصوم (عليه السلام) است گاهي رواياتي عرضه مي شده و از امام درخواست مي شد مفهوم آن را بيان فرمايد كه در اين جا به ذكر يك نمونه بسنده مي كنيم:

صقر بن ابي دلف، خدمت امام هادي (عليه السلام) رسيد و عرض كرد: يا سيدي حديثٌ يروي عن النبي لا اعرف معناه قال ما هو؟ قلت: قوله: لا تعادوا الايام فتعاديكم ما معناه؟ فقال: نعم الايام نحن بنا قامت السماوات و الارض فَالسَبتُ اسم رسول الله و الاحد اميرالمؤمنين و الاثنين الحسن والحسين و الثلثاء علي بن الحسين و محمد بن علي الباقر و جعفر بن محمد و الاربعاء موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و انا و الخميس ابني الحسن و الجمعه ابن انني و اليه تجتمع العصابة الحق و هو الذي يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً فهذا معني الايام و لا تعادوا الايام في الدنيا فيعادوكم في الآخرة

صقر بن ابي دلف گويد: به امام هادي (عليه السلام) عرض كردم كه مولاي من حديثي از پيامبر (صلي الله عليه و آله) روايت شده كه معنايش را نمي دانم؛ فرمود: آن حديث چيست؟ عرض كردم: فرمايش آن حضرت كه فرمود: با روزها دشمني نكنيد كه آن ها با شما دشمني مي كنند. معني اين حديث چيست؟ فرمود: آري روزها ما هستيم و آسمان و زمين با وجود ما برپا شده است. شنبه اسم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و يك شنبه اميرالمؤمنين (عليه السلام) و دوشنبه حسن و حسين و سه شنبه علي بن حسين و محمد بن علي باقرالعلوم و جعفر بن محمد و چهارشنبه موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و من و پنج شنبه فرزندم حسن و جمعه فرزند فرزندم است و گروه حق بر گرد او جمع مي شوند و اوست كسي كه زمين را از عدل و داد پر مي كند هم چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد و اين است معني روزها و در دنيا با روزها دشمني نكن كه با تو در آخرت دشمني مي كنند.

اين روايت نمونه اي از رواياتي است كه هدف راوي از عرضه آن به امام هادي (عليه السلام) دريافت معني و پيام حديث است.

علاوه بر عرضه و تصحيح روايات گاهي اتفاق مي افتاد كه يكي از اصحاب، كتابي يا مجموعه ي حديثي را خدمت امام آورده و امام پس از رؤيت و مطالعه ي كتاب، نسبت به تأييد، تصحيح و يا رد آن اقدام مي فرمودند كه به چند نمونه از اين موارد در دوره ي امام هادي (عليه السلام) اشاره مي كنيم:

1ـ داود بن القاسم الجعفري قال: ادخلت كتاب يوم و ليله الذي الفه يونس بن عبدالرحمن، علي ابي الحسن العسكري (عليه السلام) فنظر فيه و تصفحه كله ثم قال هذا ديني و دين آبائي و هوالحق كله

داود بن قاسم مي گويد: كتاب يوم و ليله يونس بن عبدالرحمن را به امام عسگري (عليه السلام) عرضه كردم؛ ايشان در آن نگاه كرد و همه ي آن را ورق زده سپس فرمودند: اين دين من و دين پدران من است و همه ي آن حقيقت است.

2ـ سهل بن يعقوب مي گويد: كتاب اختيارات الايام از امام صادق (عليه السلام) را به دست آوردم و آن را به حضور امام هادي (عليه السلام) بردم و عرض كردم: مما حدثني به الحسن بن عبدالله بن مطهر عن محمد بن سليمان عن ابيه عن سيدنا الصادق في كل شهر فاعرضه عليك؟ فقال لي: افعل! فلما عرضته عليه و صحته قلت له يا سيدي في اكثر هذه الايام قواطع عن المقاصد لما ذكر فيها من التحذير و المخاوف....

حديث ادامه دارد و اجمالاً اينكه امام هادي (عليه السلام)، در نهايت كتاب را تأييد مي كنند.