بازگشت

ابن باباي قمي و فَهري


قال الكشي: قال سعد: حدثني العبيدي قال: كتب الي العسكري ابتداءً منه: ابرأ الي الله من الفهري و الحسن بن محمد بن بابا القمي، فابرأ منهما فاني محذرك و جميع موالي و اني لعنهما عليهما لعنه الله مستاكلين باكلان بنا الناس فتانين موذبين آذاهما الله ارسلهما في اللعنه و ارسلهما في الفتنه ركسا يزعم ابن بابا اني بعثته نبياً و انه باب عليه لعنة الله سخر منه الشيطان فأقواه، فلعن الله من قبل منه ذلك. يا محمد ان قدرت أن تخدش رأسه بالحجر فافعل فانه قد آذاني آذاه الله في الدنيا و الآخرة.

عبيدي گويد: امام هادي (عليه السلام) برايم نوشت: برائت مي جويم از فهري و ابن بابا و تو نيز از آن دو برائت بجوي و دوري كن و من تو را و جميع دوستانم را از اين دو بر حذر مي دارم و آن ها را لعن مي كنم لعنت خداوند بر آن دو باد؛ فتنه گران و اذيت كنندگاني كه خداوند آن ها را آزار دهد و آن ها را در لعنت خود بفرستد. ابن بابا مي پندارد كه من او را مبعوث كرده ام و او بابي بر آن است. لعنت خداوند بر او باد شيطان او را تسخير كرده و او را تقويت مي كند و خداوند طرفداران او را لعنت كند. اي محمد، اگر توانستي سر او را با سنگ بشكني اين كار را بكن كه او مرا اذيت كرده. خداوند او را در دنيا و آخرت اذيت كند.

لازم به توضيح نيست؛ چرا كه اين روايت نيز در جرح ابن بابا و فهري آشكار است. روايت هاي ديگري نيز در جرح او وجود دارد كه به همين يك روايت اكتفا مي كنيم.