بازگشت

زآئر لكم لائذ عآئذ بقبوركم مستشفع الي الله عز و جل بكم


شما را زيارت مي كنم، به قبرهاي شما پناهنده هستم. شما را به درگاه خداوند عز و جل شفيع مي آورم.



[ صفحه 137]



«لائذ» از ماده «لوذ» به معني كسي كه پناهنده شده و ملحق گرديده و التجا نموده و استغاثه كرده است، مي باشد.

«عائذ» از ماده «عوذ» به معني كسي كه پناه آورده است، مي باشد.

«مستشفع» به معني كسي كه طلب شفاعت دارد، است. شفاعت به معني جفت كردن است. بنابر اين ضميمه شدن هر چيز به چيز ديگر، «شفاعت» ناميده مي شود. سپس اين كلمه به ضميمه شدن فرد برتر و داراي مرتبه و منزلت بالاتر، براي كمك به فرد ضعيف تر اطلاق شده است.

زائر در اين فراز از امامان معصوم عليهم السلام مي خواهد او را در درگاه خداوند شفاعت نمايند. البته زائر مي داند كه بايد در دنيا موجباتي را در خود فراهم سازد كه از يك وضع نامطلوب و در خور كيفر بيرون آمده و به وسيله ارتباط با ائمه معصومين عليهم السلام، خود را در وضعيت مطلوب قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگي در آخرت قرار گيرد. زائر كه خواهان شفاعت است، مي داند شفاعت نيازمند به يك نوع ارتباط معنوي ميان شفاعت كننده و شفاعت شونده دارد و او كه اميد شفاعت دارد، خود را موظف مي داند با امامان معصوم عليهم السلام ارتباط برقرار سازد و اين ارتباط براي او يك نوع وسيله تربيت است تا به افكار و اخلاق امام معصوم نزديك گردد و شايسته شفاعت شود. به اين ترتيب همان طور كه اشاره شد، شفاعت يك عامل تربيت است، نه يك وسيله پارتي و فرار از زير بار مسؤوليت.

بدين ترتيب زائر مي داند شفاعت شامل كساني است كه موجبات رضايت



[ صفحه 138]



الهي را فراهم نموده باشند.