بازگشت

حضرت عبدالعظيم حسني


حضرت عبدالعظيم عليه السلام از نواده هاي امام حسن مجتبي عليه السلام است كه با چهار واسطه به امام حسن عليه السلام مي رسد، به اين ترتيب:

عبدالعظيم، فرزند عبدالله بن علي بن حسن بن زيد بن امام حسن مجتبي عليه السلام [1] اين مرد بزرگ از فقها و علماي با همت و برجسته اي بود كه خود داراي حوزه ي درس بود و مؤسس حوزه ي علميه در شهر ري و اطراف آن گرديد.



[ صفحه 47]



او در محضر امام هادي عليه السلام به مرتبه اي از علم و اجتهاد و وثوق رسيد كه آن حضرت به ابوحماد رازي فرمود: «اي حماد! اگر در شهر و محل سكونت خود (شهر ري) در مسائل ديني به مشكلي برخوردي، از حضرت عبدالعظيم عليه السلام بپرس و سلام مرا به او برسان.»

حضرت عبدالعظيم از شاگردان و اصحاب رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام و سپس امام هادي عليه السلام بود، نامه هاي بسياري را بين امام جواد و پسرش امام هادي، رد و بدل كرد. [2] .

حضرت عبدالعظيم عليه السلام كتابهايي تأليف كرد؛ مانند: كتاب «يوم و ليلة» و كتاب «خطب اميرالمؤمنين عليه السلام» و كتاب روايات عبدالعظيم بن عبدالله الحسني....

حضرت عبدالعظيم عليه السلام در شهر سامرا، به محضر امام هادي عليه السلام مي رسيد، متوكل عباسي نسبت به او ظنين شد، او به دستور امام هادي عليه السلام، براي حفظ جان خود از گزند متوكل، مخفيانه از شهر سامرا بيرون رفت و به صورت پيك (پستچي) از راه طبرستان (مازندران) به شهر ري آمد و در آنجا در سرداب خانه ي يكي از شيعيان مخفي گرديد و كم كم شيعيان به ورود او آگاه شدند و به محضر او مي رفتند.

و همين ملاقاتها موجب تحكيم و گسترش تشيع در شهر ري آن روز گرديد.

مردم شهر ري، در آن عصر، از اهل تسنن بودند و سنيهاي



[ صفحه 48]



ناصبي نيز در ميان آنها نفوذ داشتند، چرا كه شهر ري در سال 22 (عصر خلافت عمر) به دست مسلمين فتح شد و حاكمان آنجا همه از اهل تسنن بودند كه از طرف خليفه، نصب شده بودند. [3] .

مهاجرت حضرت حمزة بن امام كاظم عليه السلام به اين شهر و سپس ورود حضرت عبدالعظيم عليه السلام به آنجا، نقش بسيار در گرايش مردم آنجا به تشيع داشت.

علامه نجاشي (ره) روايت كرده كه: حضرت عبدالعظيم در شهر ري مخفي بود، روزها روزه مي گرفت و شبها را به عبادت به سر مي آورد و مخفيانه بيرون مي آمد و كنار قبر حضرت حمزه عليه السلام مي رفت و آن را زيارت مي كرد. [4] .


پاورقي

[1] رجال شيخ طوسي.

[2] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 389 - سفينة البحار، ج 2، ص 121.

[3] كامل ابن اثير، ج 3، ص 24.

[4] منتهي الآمال، ج 2، ص 157.