خبر از دگرگوني حكومت واثق
خيران اسباطي مي گويد: از شهر سامرا به مدينه آمدم و به حضور امام هادي عليه السلام شرفياب شدم، به من فرمود:
«از واثق (نهمين خليفه عباسي كه در سامرا سكونت داشت)
[ صفحه 69]
چه خبر؟»
گفتم: قربانت گردم، وقتي كه از او جدا شدم، سالم بود، ديدار من از همه ي مردم به او نزديكتر بود، زيرا ده روز قبل او را ديده ام و در اينجا كسي نيست كه او را بعد از من ديده باشد.»
امام هادي عليه السلام فرمود: اهل مدينه مي گويند واثق مرده است.
خيران مي گويد: از اين خبر (كه امام به طور سربسته نسبت به مردم مدينه داد) فهميدم كه آن حضرت به وسيله ي علم غيب فهميده كه واثق مرده است و تقيه مي كند.
سپس فرمود: جعفر (متوكل دهمين خليفه عباسي) چه كرد؟
گفتم: از او جدا شدم، در حالي كه او در زندان شهر سامرا بود و در فشار سختي به سر مي برد.
فرمود: «او زمام خلافت را به دست گرفت و فرمانروا شد.»
سپس فرمود: «از ابن زيات» (وزير معتصم هشتمين خليفه ي عباسي) چه خبر؟
گفتم: مردم با او بودند و فرمان روايي او رونق داشت.
فرمود: پيشروي ابن زيات، بركتي براي او نداشت - آنگاه آن حضرت اندكي سكوت كرد - و سپس فرمود: «تقديرات و احكام الهي به ناچار بايد جريان يابد، اي خيران! واثق (نهمين خليفه ي عباسي) مرد و متوكل (دهمين خليفه ي عباسي) به جاي او نشست و ابن زيات نيز كشته شد!»
عرض كردم: قربانت گردم، ابن زيات، چه وقت كشته شد؟
[ صفحه 70]
فرمود: «شش روز پس از بيرون آمدن تو از سامرا» و با توجه اينكه خيران، ده روز بود از سامرا بيرون آمده بود، معناي سخن امام، اين است كه ابن زيات چهار روز قبل كشته شد.) [1] .
پاورقي
[1] اصول كافي، ج 1، ص 498.