بازگشت

شخصيت معنوي و الهي


پيشوايان معصوم عليهم السلام انسانهاي كامل و برگزيده اي هستند كه خداوند آنان را به عنوان مشعلهاي فروزان هدايت جامعه ي بشري و الگوهاي رفتاري حق پويان و خداجويان، تعيين كرده است.

آنان در پرتو بندگي خدا و برخورداري از كمالات نفساني و ارزشهاي انساني به مرتبه اي از منزلت معنوي و شخصيت ملكوتي رسيده اند كه همه ي سيلابها و چشمه - سارهاي دانش و فضيلت از ستيغ وجود آن عرش نشينان، جاري مي شود و مرغان دور پرواز انديشه ها، توانايي رسيدن به قله ي بلند افكارشان را ندارد. [1] .

آنان عرشياني هستند كه خداوند براي هدايت فرشيان به جهان طبيعت فرستاده و بدين نعمت بزرگ بر همه ي انسانها منت نهاده است. [2] بر اين اساس، سنخيتي با ديگران ندارند. [3] آنان از سنخ نور هستند و وجودشان خالص، گزيده و مطهر به اراده ي خداست. [4] .

و اگر در اين عالم خاكي و مادي در كنار ملك نشينان زيست مي كنند و با آنان همساز و همسخن مي گردند، در بعد تجلي و ظهور ملكي و صورت ظاهري آنان است، نه صورت باطني و حقيقت واقعي كه آن براي ديگران غير قابل درك و نزديك شدن است.

در اين مقياس، نمي توان آنان را با كسي مقايسه كرد و در يك رديف دانست. امام صادق (ع) مي فرمايد:



[ صفحه 32]



«انا اهل البيت لا يقاس بنا احد.» [5] .

با ما خاندان پيامبر (ص) كسي در خور مقايسه نيست.

اميرمؤمنان (ع) اين حقيقت را با توضيح بيشتر و بيان فلسفه ي آن چنين مي فرمايد:

«لا يقاس بآل محمد صلي الله عليه و آله من هذه الامة احد و لا يسوي بهم من جرت نعمتهم عليه ابداً. هم اساس الدين و عماد اليقين. اليهم يفيي ء الغالي و بهم يحلق التالي و لهم خصائص حق الولاية، و فيهم الوصية و الوراثة.» [6] .

از اين امت، هيچ احدي با خاندان رسالت قابل قياس نيست، و هرگز نمي توان پرورده ي نعمت (علم و هدايت) ايشان را همپايه ي آنان دانست. آل محمد (ص) پايه ي دين و استوانه يقينند. هر كه از حد در گذرد (و از راه حق دور افتد) بايد به سوي آنان بازگردد، و آن كه وامانده است، به ايشان پيوندد. حق ولايت و امامت، خاص آنان است، و وصيت و ميراث پيامبر (ص) در ميان ايشان باقي است.

نخستين ويژگي خاندان رسالت در بيان اميرالمؤمنين (ع)، حق امامت و ولايت آنان بر مردم است كه از سوي خدا به ايشان واگذار شده است. اين منصب الهي و رباني و مسؤوليت سنگين را كسي مي تواند بپذيرد كه همه ي شرايط پذيرش آن از نظر علم و عصمت و كمالات نفساني در وجودش فراهم باشد. بنابراين اگر هيچ دليلي بر شخصيت والا و منزلت معنوي و الهي امامان (ع) جز نصب ايشان به مقام امامت از سوي خدا وجود نداشته باشد، همين يك دليل براي اثبات مدعي كافي است.

پيشواي دهم (ع) عضو اين خاندان برگزيده و پيشتاز در دانش و تقوا و كمال است كه نه تنها نزد خدا و رسول او از منزلتي والا و رتبتي بي همسان، برخوردار مي باشد كه ابعاد شخصيت معنوي و الهي اش در كرانه هاي جهان طبيعت تجلي كرده و انسانهاي روشن ضمير و حق بين را به اعتراف و فروتني در برابر عظمتش واداشته است.


پاورقي

[1] مضمون سخن حضرت امير (ع) در آغاز خطبه ي سوم نهج البلاغه است: «ينحدر عني السيل و لا يرقي الي الطير».

[2] در زيارت جامعه، رسيده از امام هادي (ع) آمده است: «خلقكم الله انواراً فجعلكم بعرشه محدقين حتي من علينا بكم.» خداوند، شما را نور آفريد و محيط بر عرش خويش قرار داد تا كه به وسيله شما (و فرستادنتان به ميان ما) بر ما منت نهاد.

[3] قرآن مي فرمايد: «ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله...» (احزاب (33) آيه ي 40).

[4] يريد الله... و يطهركم تطهيراً (احزاب: آيه ي 33).

[5] بحارالانوار، ج 22، ص 407.

[6] نهج البلاغه، خطبه ي 2، ص 47.