بازگشت

تفسير


امام هادي (ع) قرآن را به عنوان منبعي كه همه ي فرقه هاي اسلامي نسبت به آن وحدت نظر دارند و احكام و دستوراتش براي همه لازم الاجرا است [1] مطرح كرده و افزوده است:

«ان الله تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لالناس دون ناس، فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غض الي يوم القيامة.» [2] .

خداوند متعال، قرآن را براي زماني معين و مردمي خاص قرار نداده است. (دستورات و احكام) قرآن در هر زماني نو، و براي هر ملت و گروهي تا روز قيامت، تازه و شاداب است.

پيشواي دهم (ع) با اين نگرش به قرآن، به تبيين و تفسير آيات دلنشين آن پرداخت و هم اكنون روايات رسيده و از آن بزرگوار در تفسير قرآن، زينت بخش كتابهاي تفسيري و راهگشاي معضلات و آيات متشابه اين كتاب آسماني است. [3] به عنوان نمونه به يك مورد اشاره مي كنيم.

علي بن ابراهيم قمي در ذيل آيه ي شريفه: «و اذكر اخا عاد اذ انذر قومه بالاحقاف» [4] مي نويسد: پدرم روايت كرده است كه معتصم دستور داد در «بطائيه» چاهي بكنند. به اندازه ي سيصد برابر قامت انسان كندند ولي به آب نرسيد. معتصم ناچار رها كرد؛ ولي وقتي متوكل روي كار آمد دستور داد چاه ياد شده را بكنند تا به آب برسد. چاه كنان به كندن چاه ادامه دادند و بر سر هر صد قامت انسان قرقره اي قرار مي دادند تا آنكه به صخره اي رسيدند. با پتك بر آن زدند تا شكسته شد؛ ولي به محض شكستن، هواي سردي از درون آن با سرعت خارج شد و همه ي آنان كه نزديكش بودند مردند.

جريان را به متوكل گزارش دادند ولي وي راه به جايي نبرد. گفتند: از «ابن الرضا»، حضرت علي بن محمد (ع) بپرس. متوكل طي نامه اي قضيه را از امام (ع) پرسيد. امام (ع) فرمود: آنجا محل سكونت احقاف بوده است. احقاف، قوم عاد بودند كه خداوند ايشان



[ صفحه 54]



را با «ريح صرصر» يعني باد بسيار سرد به هلاكت رسانيد. [5] .


پاورقي

[1] ر.ك: تحف العقول، ص 338.

[2] امالي طوسي، ج 2، ص 193.

[3] براي آگاهي از روايات تفسيري امام (ع) به مسند الامام الهادي (ع)، ص 167 - 175 رجوع كنيد.

[4] احقاف (46)، آيه ي 21، يعني: «سرگذشت هود» برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين «احقاف» بيم داد.

[5] تفسير قمي، ج 2، ص 298.