بازگشت

شومي روزگار!


اسلام از همان آغاز با عادات و تقليدهاي كوركورانه ي جاهليت به مبارزه برخاست. يكي از اين خرافات، شوم دانستن بعضي روزهاست، آن چنان كه اين عادت جاهلي نسبت به روز سيزده نوروز در ميان ايرانيان هنوز كم و بيش رواج دارد.

رهبران ديني از جمله امام هادي (ع) با اين طرز تفكر مبارزه كردند و هرگونه تأثير روزگار را در جلب منفعت يا دفع شر از افراد، منتفي دانستند. به داستان ذيل توجه فرماييد.

حسن بن مسعود [1] مي گويد: به حضور ابوالحسن علي بن محمد رسيدم در حالي كه انگشتم خراشيده شده و شانه ام بر اثر برخورد با سواري آسيب ديده بود، به زحمت ميان جمعي وارد شدم، ولي آنان قسمتي از لباسم را پاره كردند. گفتم چه روز بد و شومي بودي! خداي شر تو را از من باز دارد!

امام (ع) فرمود: «اي حسن! تو هم كه با ما ارتباط و معاشرت داري، گناه خود را به گردن كسي مي گذاري كه بي گناه است».

حسن مي گويد: (با شنيدن سخنان امام (ع)) سر عقل آمدم و فهميدم كه اشتباه كرده ام كه چنين حرفي زده ام. از اين رو، به محضرش عرضه داشتم: سرور من! از خداوند طلب آمرزش مي كنم.

امام (ع) فرمود: «اي حسن! روزگار چه گناهي دارد، كه چون نتيجه ي اعمال خود شما دامنگيرتان مي شود، آن را شوم مي شماريد!؟»



[ صفحه 70]



حسن، عرض كرد: من براي هميشه از گناهم استغفار مي كنم و همين توبه من باشد اي فرزند رسول خدا!

امام (ع) فرمود: «سوگند به خدا، ]گناه را به گردن روزگار انداختن[ هيچ سودتان ندهد ، بلكه خداوند با نكوهشي كه شما از آفريده اي بي گناه به عمل مي آوريد، شما را كيفر خواهد داد. اي حسن! آيا نمي داني كه خداوند اجر و كيفر و پاداش اعمال را در برابر هر كاري كه در دنيا و آخرت انجام مي گيرد، مرحمت مي كند؟

عرض كردم: چرا، مي دانم، سرور من!

فرمود: راه خلاف مرو و براي روزگار هيچ تأثيري در حكم خدا تصور مكن.

حسن گفت: اطاعت مي كنم يابن رسول الله. [2] .

نكته: رهنمودها و تأكيدهاي پياپي امام (ع) به «حسن» مبني بر تبرئه ي روزگار و هشدار آن حضرت به وي كه شوم دانستن روزگار نه تنها نفعي به حال او ندارد كه به خاطر متهم كردن موجودي بي گناه، كيفر هم دارد، نشان دهنده ي عنايت آن بزرگوار به اين موضوع مهم اعتقادي است.

بسياري از افراد وقتي دچار گرفتاري و مصيبتي مي شوند به جاي آن كه منشأ آن را در وجود خود و اعمال و كردار خويش جستجو كنند، ديگران و يا پديده هاي طبيعي از جمله روزگار را مقصر و مسبب بروز آن مصيبت مي دانند و در نتيجه، نفس سركش خود را مطلق و منزه از عيب و نقص دانسته، هيچگاه درصدد اصلاح و تهذيب آن برنمي آيند؛ در صورتي كه قرآن با صراحت مي فرمايد:

«و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم» [3] .

هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است كه انجام داده ايد.

...و اين مهمترين درسي است كه از اين داستان و رهنمودهاي روشنگر امام هادي (ع) به حسن بن مسعود دستگيرمان مي شود.



[ صفحه 71]




پاورقي

[1] در كتابهاي رجال، كسي از اصحاب امام هادي (ع) به اين اسم ياد نشده است. شايد فرد ياد شده حسن بن سعيد اهوازي باشد كه از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادي عليهم السلام بوده است.

[2] تحف العقول: ص 357.

[3] شوري (42) آيه 30.