مستعين
پس از منتصر، «مستعين»، فرزند معتصم زمام امور حكومت را به دست گرفت. او در شهوتراني، ميگساري و حيف و ميل بيت المال دست كمي از پيشينيان خود نداشت؛ از نظر سياسي نيز شايسته ي امر حكومت نبود؛ ولي بيم تركان از روي كار آمدن فرزندان
[ صفحه 124]
متوكل، آنان را بر آن داشت تا با اشاره ي «احمد بن خصيب» [1] او را بر سر كار آورند. [2] .
در دوران حكومت مستعين، به سال 249 نبرد سنگيني بين مسلمانان و روميان درگرفت. مسلمانان شكست سختي خوردند و تعداد زيادي از ايشان از جمله دو تن از فرماندهان زبده ي سپاه كشته شدند، و روميان بر اموال و ناموس مرزنشينان مسلمان دست يافتند. [3] .
اين شكست ذلت بار و بي تفاوتي دستگاه خلافت نسبت به آن، و نيز جنايات بي شمار تركها در حق مردم و تسلط آنان بر سرنوشت كشور اسلامي، مردم و حتي نظاميان را به ستوه آورد. در بغداد و سامرا دست به شورش زدند؛ نيروهاي گارد نيز در پوشش اعتراض به كمبود ارزاق و كاهش حقوق، به ايشان پيوستند، و درهاي زندانها را بر روي زندانيان گشودند. [4] .
مستعين از ترس به بغداد گريخت. در اين ميان گروهي از شورشيان، «معتز» را از زندان آزاد كرده و با وي بيعت كردند. كار معتز بالا گرفت و سپاه عظيمي به جنگ مستعين فرستاد. بين آن دو جنگ سختي در گرفت و تعداد زيادي از نيروهاي دو طرف به قتل رسيدند. سرانجام در سال 252 مستعين از خلافت كناره گرفت و حكومت را به معتز واگذار كرد. [5] .
پاورقي
[1] وي از منشيان و متنفذان دستگاه خلافت عباسي بود و در دوران منتصر پست وزارت را داشت.
[2] ر.ك: مآثر الانافة ، ج 1، ص 240.
[3] ر.ك: كامل، ج 7، ص 121.
[4] همان.
[5] همان، ص 139 - 167.