بازگشت

رفتار خلفا نسبت به شيعيان و علويان


براي حكمرانان اموي و عباسي، اصل، دستيابي به حكومت و حفظ آن به عنوان ابزار سلطه بر مردم بود و آنان با هر آنچه و هر آن كس كه اين اصل را به خطر مي انداخت، برخوردي جدي و مبارزه اي پيگير داشتند. شعار آنان در اين رابطه اين بود كه: «الملك عقيم»: حكومت نازا است؛ بنابراين فرزند و خويشاوندي نمي شناسد. عملكرد آنان در طول مدت خلافتشان نشان داد كه تا چه اندازه بر اين شعار پايبند هستند. اين سياست در زندگي خلفاي عباسي معاصر امام هادي (ع) عينيت و نمود بيشتر و چشمگيرتري داشت كه در درس پيش به بعضي موارد آن اشاره كرديم.

از مهمترين مسائلي كه در طول تاريخ، زمامداران ستمگر را به موضعگيري و مبارزه عليه جانشينان واقعي رسول خدا (ص) و ديگر اعضاي خاندان آن حضرت وامي داشت، پيروي از همين اصل بود. چه آنكه دودمان رسول خدا (ص) جانشيني پيامبر (ص) و رهبري جامعه ي اسلامي را حق مسلم خود ديده، حكمرانان اموي و عباسي را غاصب اين حق مي دانستند. بر اين اساس تا آنجا كه شرايط و امكانات اجازه مي داد و مصالح اسلام و امت اسلامي ايجاب مي كرد، عليه حكومت ستمگرانه ي آنان به مبارزه برخاسته و در جهت هدايت مردم و احقاق حق، و جانبداري از ستمديدگان و مبارزه با ظلم و بيدادگري، از هيچ كوششي دريغ نمي كردند.

همين امر سبب مي شد كه حكمرانان غاصب و نوكران ستمگر آنان، خاندان پيامبر (ص) را در رديف سرسخت ترين دشمنان حكومت خود به شمار آورند.

زمامداران اين دوره ي حكومت عباسي با آنكه دچار ناتواني و مشكلات داخلي فراواني بودند، و خوشگذراني و عياشي، آنان را از انجام كارهاي مهم بازداشته بود، ليكن هيچگاه از علويان و حركتهاي آنان حتي در دورترين نقاط كشور اسلامي غافل نبودند.



[ صفحه 128]