بازگشت

خلاصه


حكومت، براي خلفاي اموي و عباسي «اصل» بود؛ از اين رو آنان با هر كس و هر چه كه اين اصل را به خطر اندازد مبارزه مي كردند. علت موضعگيري آنان عليه امامان (ع) در طول تاريخ حفظ همين اصل بوده است.

زمامداران معاصر امام هادي (ع) با آنكه دچار ضعف و مشكلات داخلي بودند، از علويان و حركتهاي آنان غافل نبودند. در اين ميان متوكل از همه ي آنان كينه توزتر و جنايتكارتر بود. وي كينه ي سختي از علويان بر دل داشت و آنها را بدون گناه متهم مي كرد، فشار و سختگيري وي نسبت به علويان به حدي بود كه آنان ناچار متواري و پنهان شدند.

علت اين سختگيريهاي خليفه عليه علويان، علاوه بر ابعادي اعتقادي و نفساني وي، گرايش او به «اهل حديث» بود كه به عنوان يك فرقه عثماني مذهب، موضع تندي عليه اميرمؤمنان (ع) و دودمان آن حضرت داشتند. و ديگر، جذب افراد به دستگاه خلافت كه به دشمني اهل بيت (ع) معروف بودند و نه تنها خود مخالف سرسخت علويان بودند كه همواره از آنان نزد متوكل سعايت كرده و به وي سفارش مي كردند تا با ايشان بدرفتاري كند.

متوكل براي بدبين كردن افكار عمومي نسبت به علويان، شاعران مزدور را جذب و آنان را وادار مي كرد تا عليه خاندان پيامبر (ص) شعر بسرايند و او در ازاي اين نوكري، پول و منصب به آنها مي داد.

تحقير علويان، در تنگنا قرار دادن آنان، به زندان افكندن ايشان و حتي به شهادت رساندن آنان به جرم دوستي خاندان پيامبر (ص) از اقدامات عادي اين خليفه عباسي در طول حياتش با اين قشر حق جو و آزاديخواه بود، و موجب شد آنان در جامعه احساس امنيت نكنند و به شهرها و روستاها به صورت ناشناس پراكنده شوند و در حال خفا از دنيا بروند.



[ صفحه 137]