بازگشت

توطئه ي تازه عليه امام


البته سعايتهاي پي در پي مزدوران از امام (ع) نزد متوكل، او را بر آن داشت تا آن حضرت را از مدينه به مركز خلافت منتقل نمايد و محدوديتها و مراقبتهاي بيشتري را نسبت به او اعمال كند؛ همان سياستي كه مأمون نسبت به امام جواد (ع) و پيش از آن نسبت به امام رضا (ع) در پيش گرفته بود. متوكل نيز تصميم گرفت اين سياست تجربه شده و موفقيت آميز را پي گيرد؛ زيرا با گزارشهايي كه دريافت كرده بود مي ديد كه اگر امام (ع) در مدينه و به دور از نظارت خليفه باشد وجودش در آينده ي نزديك خطري جدي براي حكومت عباسي خواهد بود.



[ صفحه 151]



شاهد بر اين ادعا سخن «يزداد» پزشك مسيحي دربار عباسي است. او در گفتگويي كه با «اسماعيل بن احمد كاتب» در سامرا داشته مي گويد:

بر اساس آنچه شنيده ام انگيزه ي خليفه از احضار«علي بن محمد» به سامرا اين بوده است كه مبادا مردم، به ويژه چهره هاي سرشناس به او گرايش پيدا كنند و در نتيجه حكومت از دست بني عباس خارج شود. [1] .

متوكل براي كاهش پيامدهاي سوء احضار امام (ع) به سامرا همچون پيشينيان خود از در نيرنگ و حيله وارد شد. وي از يك طرف براي جلب رضايت امام (ع) ضمن تأييد نظر ايشان مبني بر دروغ بودن گزارش «عبدالله بن محمد»، او را به خاطر سعايت از آن حضرت، از مقام خود بركنار كرد. از طرف ديگر به بهانه ي اشتياق خليفه به ديدار امام (ع) در نامه اي به آن گرامي از او خواست تا به سامرا بيايد؛ ولي محتواي نامه در واقع جلب محترمانه ي حضرت بود. اينك فرازهاي مهم نامه ي متوكل به امام (ع):

اميرالمؤمنين، به مقام و منزلت والاي شما واقف است و خويشاوندي شما را سپاس مي دارد و رعايت حق شما را لازم مي داند، و درباره ي شما و خاندانتان اموري را در نظر گرفته كه بهبودي و عزت شما را در پي خواهد داشت و هدف او از اين امور تنها جلب خشنودي خدا و شما و انجام وظيفه اي است كه نسبت به شما دارد.

اميرالمؤمنين، «عبدالله بن محمد» را به خاطر جهالتش نسبت به حق شما و نيز توهين و اتهام به شما از مقام سرپرستي امور جنگ و نماز در مدينه عزل كرد.

اميرالمؤمنين مي داند شما از اين اتهامها بدور هستيد و در گفتار و كردار نيك خود صدق نيت داريد و خود را شايسته ي آنچه شما را بدان متهم كرده اند ندانسته ايد.

اينك اميرالمؤمنين، محمد بن فضل را به جاي او گمارده و به او دستور داده است كه شما را گرامي داشته، حرمتتان را پاس بدارد و گوش به فرمان شما باشد، و بدان وسيله به خدا و اميرالمؤمنين تقرب جويد.

اميرالمؤمنين مشتاق شماست و دوست دارد با شما تجديد عهد كند و شما را زيارت نمايد. اگر شما هم علاقمند به ديدار و ماندن نزد او هستيد، خود و هر كس از خانواده و دوستان و خدمتكارانتان را كه مايل هستيد برگزينيد و در فرصت و وقت مناسب به سوي ما آييد. زمان حركت، انتخاب راه و چگونگي توقف در بين راه، همگي با خود شماست، و در صورت تمايل،



[ صفحه 152]



«يحيي بن هرثمه» خدمتكار اميرالمؤمنين همراه سربازانش در خدمت شما خواهند بود. به او دستور داده ايم كه خدمتگزار شما باشد. پس از خدا طلب خير كن تا نزد امير در آيي. و بدان! هيچيك از برادران، و فرزندان و افراد خانواده و درباريان امير نزد او از شما گرامي تر نيست.....

ابراهيم بن عباس، جمادي الآخر، ص 243 [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 50، ص 161.

[2] ارشاد، ص 333.