بازگشت

چند نكته


1- متوكل، به رغم كينه و عداوتي كه نسبت به خاندان پيامبر (ص) داشت در نامه ي خود به امام (ع) همه ي جهات اخلاقي را رعايت و از آن حضرت به نحو شايسته اي تجليل كرده، خود را عارف به مقام آن بزرگوار و علاقمند به او به شمار آورده است.

به نظر مي رسد آنچه كه اين دشمن سرسخت اميرمؤمنان (ع) را وادار به اتخاذ اين موضع مسالمت آميز كرده است، آگاهي و شناخت او از موقعيت امام (ع) در ميان توده هاي مردم، به ويژه اهل مدينه باشد. در واقع متوكل سعي كرده با به كارگيري اين كلمات، حسن ظن افكار عمومي را نسبت به اقدام خود درباره ي امام (ع) جلب كند و خاطره ي تلخ و ناگواري را كه دوستداران اهل بيت (ع) از احضار امام رضا (ع) به «مرو» و امام جواد (ع) به «بغداد» داشتند، از ذهنها بزدايد و چنين وانمود كند كه اين سفر با اختيار خود امام (ع) بوده و نوشتن نامه از سوي خليفه تنها به منظور ابراز ارادت و اشتياق وي به زيارت آن حضرت و اعلام آمادگي براي انجام اين سفر بوده است. تأكيد خليفه بر اين مطلب -كه هدف او از اين اقدامات، كسب رضايت پروردگار، بهبود وضع امام (ع) و عزت او، و نيز وظيفه اي است كه نسبت به آن حضرت دارد - در راستاي تحقق همين هدف مهم بوده است.

2- متوكل با همه ي توصيفها و تمجيدهايي كه از امام (ع) كرده عنوان «اميرالمؤمنين» و حق «امارت» بر مؤمنان و حاكميت بر جامعه ي اسلامي را براي خود محفوظ نگهداشته و با تكرار آن در هشت جاي نامه، به طور تلويحي به امام (ع) فهمانده است كه او نيز مانند ديگران بايد تحت امر و حاكميت خليفه باشد.



[ صفحه 153]



3- متوكل هر چند در امر سفر امام (ع) به سامرا تسهيلاتي قائل شد و يحيي بن هرثمه را به ظاهر براي فراهم كردن اين تسهيلات و خدمتگزاري آن حضرت در طول سفر، اعزام كرد؛ ولي لحن نامه بيانگر اجباري بودن اصل سفر براي امام (ع) بود. اعزام يحيي بن هرثمه يكي از سران و فرماندهان نظامي دستگاه خلافت، همراه تعداد زيادي از سربازان [1] براي زير نظر گرفتن اوضاع و برخورد با واكنشهاي احتمالي شيعيان، گواه روشني بر اين حقيقت است.


پاورقي

[1] قطب الدين راوندي تعداد سربازان اعزامي با «يحيي بن هرثمه» را سيصد نفر نوشته است (بحارالانوار، ج 50، ص 142).