بازگشت

خلاصه


متوكل با اتخاذ سياست ارعاب و ترور، هر چند محيط جامعه را براي شيعيان ناامن كرده بود، ليكن در مقابل، امام هادي (ع) نيز با فعاليتهاي بنيادي فرهنگي و سياسي و به دست گرفتن رهبري شيعيان، مدينه را به پايگاه مبارزه عليه سياستهاي نظام حاكم و كانون خطري جدي براي متوكل تبديل كرده بود.

مدت سيزده سال از دوران امامت پيشواي دهم (ع) در مدينه سپري شد. امام (ع) در اين مدت با استفاده از فرصت و شرايط فراهم آمده، به تبيين و گسترش معارف اسلام و رهبري مسلمانان همت گمارد و شيعيان و دوستان اهل بيت (ع) را كه در آن زمان تعدادشان رو به فزوني بود، از سرچشمه ي زلال دانش امامت و فرهنگ ناب، سيراب كرد.

امام هادي (ع) در مدينه موقعيت ممتازي داشت و در واقع، دولتي در مقابل دولت عباسي تشكيل داده بود و همين امر، مزدوران عباسي در مدينه را به وحشت انداخت و آنان را بر آن داشت تا عليه آن حضرت نزد متوكل سعايت كنند و از او بخواهند هر چه سريعتر امام (ع) را از مدينه تبعيد كند.

امام (ع) با آگاهي از اين توطئه، نامه اي به متوكل نوشت و ضمن يادآوري آزارهاي والي مدينه نسبت به خود، گزارشهاي او را دروغ خواند و خود را از تهمتهاي نسبت داده شده بري دانست.

متوكل هر چند در ظاهر به نامه ي امام (ع) ترتيب اثر داد و براي جلب رضايت آن حضرت، والي مدينه را عزل و فرد ديگري را به جاي او منصوب كرد؛ ولي تصميم گرفت امام (ع) را از مدينه به سامرا منتقل نمايد تا بتواند او را بيشتر كنترل كند. بدين منظور «يحيي بن هرثمه» را با نامه اي براي حضرت به مدينه فرستاد تا امام را به سامرا بياورد.

مردم مدينه در برابر اين اقدام خليفه واكنش نشان دادند و با ضجه و ناله، مراتب اعتراض خود را ابراز داشتند. با اين حال «ابن هرثمه» مأموريت خود را انجام داد.



[ صفحه 157]