بازگشت

نگرشي بر فعاليتها و مبارزات امام در مدينه


گرچه در متون تاريخي، بطور تفصيل و مشخص، به خدمات و فعاليتهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي امام هادي(ع) در مدينه تصريح نشده است؛ ولي از شواهد و قراين تاريخي و گفتگوهاي آن حضرت با افراد، مي توان به نتايجي دست يافت. اينك پاره اي از



[ صفحه 161]



قراين و موضوعات روشنگر گستره ي فعاليتها و مبارزات امام (ع) در مدينه:

1- ارتباط مداوم دانش دوستان و علاقمندان به خاندان پيامبر (ص) با امام(ع) و آمد و رفت چهره هاي سرشناس و نمايندگان مردم ازمناطق دور و نزديك به خانه ي آن حضرت.

«اويت. م. رونلدسن» پس از بحث مفصلي درباره ي امام هادي (ع) مي نويسد:

گروه زيادي از مناطق شيعه نشين همچون عراق، ايران و مصر براي استفاده از محضر امام هادي (ع) به سوي مدينه شتافتند. [1] .

2- سخن چيني و سعايت مزدوران عباسي از امام (ع) نزد متوكل و تأكيد بر اينكه وجود آن حضرت در مدينه موجب خروج دو پايگاه مهم توحيد از تحت سيطره و حاكميت عباسيان خواهد گشت.

3- ترتيب اثر دادن متوكل به گزارشهاي رسيده و اقدام سريع وي جهت احضار امام (ع) به مركز خلافت و تحت نظر گرفتن آن حضرت در محله ي «عسكر».

4- شيوه ي مكاتبه ي متوكل با امام (ع) و نحوه ي برخورد او با آن حضرت در نامه، و نيز انتخاب يكي از فرماندهان نظامي همراه سيصد سرباز براي انتقال پيشواي دهم به سامرا.

5- اظهار نظر «يزداد» پزشك مخصوص دربار عباسي مبني بر اين كه متوكل از آن بيم داشت كه اگر امام (ع) در مدينه بماند مردم، به ويژه چهره هاي سرشناس به وي گرايش پيدا كرده و در نتيجه، حكومت از دست عباسيان بيرون رود؛ از اين جهت او را به سامرا منتقل كرد.

6- آگاه ساختن افراد از بعضي جريانات سياسي، «خيران اسباطي» مي گويد:

در مدينه خدمت علي بن محمد (ع) رسيدم. پرسيد:

- از واثق چه خبر؟

- جانم به فدايت در كمال سلامتي است. من به تازگي - يعني ده روز است كه - از او جدا شده ام و او در سلامتي كامل بود.

- مردم مدينه مي گويند او مرده است.

- عرض كردم: من تازه او را ديده ام.



[ صفحه 162]



- مردم مدينه مي گويند كه او در گذشته است. (وقتي امام (ع) فرمود: مردم مي گويند، فهميدم كه مقصود از مردم خود آن حضرت است.)

- متوكل در چه وضعي بود؟

- وقتي من آمدم او در زندان و بدترين وضع بود.

- او هم اكنون زمامدار است. «ابن زيات» چه مي كرد؟

- مردم فرمانبر او هستند، و فرمان، فرمان او است.

- اين مقام براي او شوم است و دچار نكبت خواهد شد.

امام لحظاتي سكوت كرد، سپس فرمود: اي خيران! ناگزير مقدرات و دستورات الهي بايد اجرا شود. واثق مرد، متوكل بر جاي او نشست و ابن زيات كشته شد.

- فدايت شوم، چه زمان؟

- شش روز پس از خروج تو از سامرا. [2] .


پاورقي

[1] ائمتنا، ج 2، ص 257، به نقل از: عقيدة الشيعه، ص 215.

[2] اعلام الوري، ص 341؛ ارشاد، ص 329.