بازگشت

خلاصه


امام هادي (ع) با آنكه از محبوبيت و پايگاه مردمي برخوردار بود، مخالفت علني با دستگاه خلافت را مصلحت نديده، همان سياست مبارزه منفي پدر و جد بزرگوارش را دنبال كرد.

مخالفت امام (ع) با درخواست متوكل - با توجه به مضمون نامه اي كه پيش از اين براي او نوشته بود - به معناي تأييد اتهامي بود كه والي مدينه به آن بزرگوار نسبت داده بود.

علاوه بر اين، شرايط مخالفت و موضعگيري حاد عليه خليفه از جمله در اختيار داشتن نيروي انساني مؤمن و وفادار به آرمانهاي امامت - در حدي كه براي رويارويي با جنايتكاري مثل متوكل و اداره ي حكومت پس از آن، بتوان به آن اعتماد كرد - براي پيشواي دهم (ع) فراهم نبود و چنانچه با شرايط موجود عليه طاغوت زمان قيام مي كرد، نه تنها به اهداف مورد نظر نمي رسيد كه چه بسا خود و يارانش از بين مي رفتند، يا حداقل جبهه ي حق به امامت آن گرامي ناتوان شده از هم فرو مي پاشيد. با اين حال، امام (ع) ناخشنودي خود را از سفر به «سامرا» و اجباري بودن آن را به بعضي از افراد گوشزد كرد.

نسبت به فعاليتهاي امام هادي (ع) در مدينه، گرچه متون تاريخي به طور مشخص متعرض نشده اند، ولي از شواهد و قراين تاريخي و گفتگوهاي آن حضرت با افراد از قبيل: ارتباط مداوم دانش پژوهان با آن حضرت، گزارش والي مدينه از فعاليتهاي امام (ع) به متوكل، اقدام سريع نسبت به احضار آن گرامي به سامرا، اظهارات «يزداد» پزشك درباري، آگاه ساختن افراد از بعضي جريانات سياسي، ديدار امام (ع) با بعضي از چهره هاي برجسته ي نظامي حكومت عباسي و... مي توان به ابعاد و گستره ي فعاليتهاي آن حضرت پي برد.



[ صفحه 167]