بازگشت

مخدوش جلوه دادن چهره ي امامت و تحقير امام


يكي از حيله هاي متوكل نسبت به امام هادي عليه السلام بدنام كردن و مخدوش جلوه دادن چهره ي ملكوتي و معصوم آن حضرت در نظر مردم و درباريان بود. وي براي اين منظور هر وسيله اي را به خدمت مي گرفت. فراخواني امام (ع) به بساط ميگساري و تعارف جام شراب به آن حضرت، بي ارتباط با هدف ياد شده نبود.

وي، گاهي از اين هم گام فراتر مي نهاد و با صراحت، امام معصوم را متهم به ميخوارگي مي كرد. منصوري از عموي پدرش نقل مي كند: «روزي بر متوكل وارد شدم. او در حالي كه مشغول نوشيدن شراب بود، مرا نيز بر بساط ميگساري فراخواند. گفتم: من هيچگاه بدان لب نزده ام. گفت: با علي بن محمد مي نوشي! گفتم:تو، كسي را كه در چنگال تو است. [1] نمي شناسي. اين سخن (و اتهام) به زبان تو تمام خواهد شد نه او. من اين سخن را با امام (ع) در ميان نگذاشتم.» [2] .

فرومايه اي پس از مشاهده ي احترام و تجليل خدمتكاران دربار نسبت به امام هادي(ع) با زبان اعتراض به متوكل گفت: «در رابطه با علي بن محمد هيچ كس به اندازه ي خودت به زيان تو عمل نكرده است. هيچ فردي در خانه ي او نيست مگر انكه در خدمت او است؛ يكي برايش پرده بالا مي زند و ديگري در را باز مي كند و.... اگر مردم چنين شكوه و عظمتي را ببينند خواهند گفت: اگر متوكل او را شايسته خلافت نمي دانست، نسبت به او



[ صفحه 188]



اين رفتار را نداشت. او را تنها بگذار تا خود، پرده را بالا زند و همچون ديگران رفت و آمد كند تا از اين طريق، خوار و منزوي گردد!»

متوكل، پيشنهاد او را پسنديد و تصميم گرفت آن را اجرا كند. سعايت كننده - كه مأموريت يافته بود گزارش توهين و بي اعتنايي دربانان، به امام (ع) را به متوكل بدهد - مي گويد: «علي بن محمد وارد منزل شد در حالي كه نه خدمتكاري همراه او بود و نه درباني كه برايش پرده را بالا زند؛ ولي در اين هنگام نسيمي برخاست و پرده را براي او بالا زد. زمان بازگشت نيز نسيمي برخلاف جهت نخست وزيد و پرده را براي او بالا زد و او گذشت!»

گزارشگر وقتي گزارش ورود و خروج امام (ع) را به متوكل داد، او گفت: «ما نمي خواهيم باد براي او پرده را بالا بزند، همچون گذشته پرده را براي او بالا بزنيد.» [3] .

متوكل در اقدام كينه توزانه ي ديگري عليه امام (ع) دستور داد در مراسم عيد فطر، تمامي بني هاشم از جلو او پياده رژه بروند. انگيزه ي اصلي اش از اين كار اين بود كه امام نيز چنين كند تا از اين طريق، حقير گردد. [4] .

و نيز در جريان مانور ديگري امام (ع) را وادار كرد تا همراه ديگر بزرگان قوم از قبيل وزيران، اميران، نيروهاي نظامي و ديگر اطرافيان، فاخرترين لباس خود را پوشيده، به بهترين شكل و قيافه بيارايند، و پياده در برابر خليفه و وزيرش «فتح بن خاقان» كه سواره بودند، رژه بروند. اين وضع در آن هواي گرم براي امام هادي(ع) بسيار مشقت بار بود؛ به حدي كه حضرت عليه متوكل دعايي خواند كه از آن به «دعاء المظلوم علي الظالم» ياد كرده اند. [5] .

متوكل مي خواست از اين طريق، پيشواي شيعيان را تحقير كند و او را به عنوان يك فرد عادي در رديف ديگران قرار دهد كه در مناسبتها و مراسم رسمي مي بايد در مقابل خليفه پياده رژه روند.

وي، در حركت خصمانه ي ديگري «فتح بن خاقان» را مأمور كرد تا به امام هادي ناسزا بگويد. [6] .



[ صفحه 189]




پاورقي

[1] اشاره به امام هادي (ع) است كه تحت نظر و مراقبت شديد حكومت زندگي مي كرد.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 124، از جمله ي آخر عموي پدر منصوري برمي آيد كه متوكل از او خواسته بوده كه اين سخن را به امام (ع) برساند.

[3] بحارالانوار، ج 50، ص 128.

[4] همان، ص 209.

[5] ر.ك: مهج الدعوات، ص 265؛ مسند الامام الهادي (ع) ص 186 - 191؛ بحارالانوار، ج 50، ص 192.

[6] بحارالانوار، ج 50، ص 204.