بازگشت

ارائه ي كرامت و معجزه


پيش از اين پاره اي از كرامات پيشواي دهم (ع) را - كه در راستاي تبيين و تثبيت موضع امامت آن حضرت براي افراد بود - ذكر كرديم. اينك يك نمونه ي ديگر:

«محمد بن اسماعيل كاتب» به نقل از پدرش مي گويد: در سامرا «يزداد مسيحي» شاگرد «بختيشوع» را ديدم كه از خانه ي «موسي بن بغا» باز مي گذشت. با هم همراه شديم و به گفتگو پرداختيم. چون از كنار خانه اي گذشتيم «يزداد» گفت:

- صاحب اين خانه را مي شناسي؟

- كيست؟

- جواني از اهل حجاز به نام علي بن محمد بن رضا (ع).

- مگر چه شده است؟

- اگر آفريده اي علم غيب بداند او است.

- چطور؟

- حادثه ي شگفتي از او برايت بگويم كه هيچ كس - نه تو و نه ديگران - آن را نشنيده



[ صفحه 204]



است؛ ليكن خدا را بر تو گواه مي گيرم كه آن را براي كسي فاش نكني؛ چه آن كه من پزشكم و زندگي ام در دست «سلطان» است....

روزي او را - كه فردي سياه چهره بود و لباس و عمامه سياهي نيز پوشيده بود - سوار بر اسب سياهي ديدم. در دل گذراندم: لباسهاي سياه، مركب سياه و مرد سياه چهره. سياه در سياه در سياه!

هنگامي كه او به من رسيد، به چهره ام خيره شد و فرمود:

قلب تو سياهتر از چيزي است كه چشمانت ديد؛ از سياه در سياه در سياه!

من (با شنيدن سخن او كه از راز دلم خبر مي داد) خود را باختم و پاسخي براي گفتن نداشتم.

- از آنچه ديدي چه اندازه دلت روشن گشت؟

- خدا داناتر است.

اين ديدار، موجب شد كه «يزداد» مسلمان شود. در بستر بيماري كه منجر به مرگش شد شهادتين را به زبان جاري كرد و افزود: گواهي مي دهم كه «علي بن محمد (ع)» حجت خدا بر بندگانش و ناموس بزرگ او مي باشد. قلب من (به بركت آن ديدار) سفيد و روشن شد. [1] .



[ صفحه 207]




پاورقي

[1] دلائل الامامة، ص 221؛ بحارالانوار، ج 50، ص 161.