بازگشت

ارج نهادن به حائر حسيني


امام هادي (ع) در حركتي ديگر، گام از اين هم فراتر نهاده و در اقدامي غير منتظره - حتي براي شيعيان - افكار را به عظمت و موقعيت استثنايي بارگاه ملكوتي جد بزرگوارش امام حسين (ع) متوجه ساخت و نقش الهام دهي و شفابخشي تربت پاك حسيني را به دوستداران مكتب و شيفتگان راهش گوشزد مي كرد.

«ابوهاشم جعفري» مي گويد: همراه «محمد بن حمزه» به عيادت امام هادي (ع) كه بيمار و تب دار بود رفتيم. حضرت فرمود: «با مال من، گروهي را به حائر حسيني بفرستيد (تا براي شفاي من دعا كنند)».

ما از نزد امام (ع) خارج شديم. «محمد بن حمزه» خطاب به من گفت: ما را (براي دعا) به حرم امام حسين (ع) مي فرستد؛ در حالي كه خود او (در شأن و مرتبت)، همپايه ي صاحب حرم است!

ابوهاشم مي گويد: برگشتم و سخن او را براي امام (ع) بازگفتم. حضرت فرمود:

مطلب آن گونه كه او مي پندارد نيست. خداوند جايگاههايي كه دارد كه دوست دارد. در آن جايگاه ها عبادت شود و «حائر حسيني» از جمله ي اين مكانهاست. [1] .

در روايتي ديگر، همين مطلب با توضيح بيشتري آمده است:



[ صفحه 213]



«ابوهاشم» مي گويد: زماني كه امام هادي (ع) بيمار بود به نزدش رفتم. فرمود: «اي ابوهاشم! فردي از دوستان ما را به «حائر حسيني» بفرست تا براي (شفاي) من دعا كند.»

بيرون آمدم تا فردي را پيدا كنم. به «علي بن بلال» برخوردم. موضوع را با او در ميان گذاشتم و از او خواستم به «كربلا» رود و براي شفاي امام هادي (ع) دعا كند.

«علي» شگفت زده شد و گفت: به جان و دل حاضرم؛ ولي به اعتقاد من، امام هادي (ع) برتر از حائر حسيني است؛ زيرا او در رديف صاحب حرم است و دعاي آن حضرت براي خود، بهتر و سودمندتر از دعاي من براي او است.

بازگشتم و آنچه «علي بن بلال» گفته بود به اطلاع امام (ع) رساندم. فرمود:

به او بگو: رسول خدا (ص) برتر از كعبه و حجر الاسود بود؛ با اين حال به گرد خانه طواف مي كرد و حجرالاسود را استلام مي نمود.

براي خدا در روي زمين بقعه هايي است كه لازم است خداوند در آن بقاع، خوانده و عبادت شود، و دعاي افراد از اين گونه جاها مستجاب است، و «حائر حسيني» از جمله ي اين بقاع است. [2] .

پيشواي دهم (ع) با آنكه خود، امام معصوم و «مستجاب الدعوة» است؛ اما از شيعيان مي خواهد كه با پول او به كربلا روند و در حرم مقدس امام حسين (ع) براي بهبودي او دعا كنند.

نكته ي قابل توجه اين كه در روايت نخست، امام (ع) دستور داد گروهي را با پول او به كربلا بفرستند. تعبير روايت چنين است: «وجهوا قوماً الي الحائر من مالي.»

سؤالي كه در اينجا مطرح است اين است كه: آيا اقدام امام (ع) بر اين كار، صرفاً يك مسأله شخصي و فردي بود؟ شايد استنباط ياران امام (ع) مثل ابوهاشم، محمد بن حمزه و علي بن بلال در همين حد بوده است، و همين امر موجب تحير و شگفتي و در نهايت، پرسش آنان از حكمت و فلسفه ي اين اقدام شده بود. در صورتي كه امام (ع) از اين تصميم، هدفي والاتر و فراتر از يك موضوع شخصي داشت. حضرت با اين عمل، كربلا و مشهد مقدس حسين بن علي (ع) و ياران او را به عنوان سرزميني برگزيده و مورد عنايت و توجه



[ صفحه 214]



خدا - كه در دعا در آن به اجابت مي رسد و خداوند دوست دارد بندگانش او را در آنجا بخوانند و دعا كنند - مطرح كرد و در عمل، به پيروان خود آموخت كه «حائر حسيني» دري از درهاي رحمت الهي و نسخه اي شفابخش براي رفع مشكلات و گرفتاريها و بهبود از انواع بيماريها است كه بايد بدانجا پناه برد و از آن كعبه ي عشق و اخلاص و ايثار و استوره ي پايداري و مقاومت براي شكستن بتهاي زر و زور و تزوير و به اهتزاز در آوردن پرچم حق و عدالت و آزادي بر فراز بام انسانيت، الهام گرفت.

به نظر مي آيد، اين حركت امام هادي (ع) پيش از آن كه يك اقدام فردي باشد يك حركت اعتقادي، سياسي و مبارزاتي بود كه در آن شرايط خفقان و مرگبار حكومت عباسي، با درايت و تدبير حكيمانه اي از سوي آن حضرت اعمال شد و به اصل مسأله ي امامت مرتبط مي گشت.

در شرايطي امام هادي (ع) دست به اين اقدام زد كه حكمرانان عباسي، به ويژه متوكل، «حائر حسيني» را به عنوان خطرناكترين و زيانبارترين پايگاهي مي دانستند كه حكومت خودكامه ي آنان را به صورت جدي تهديد مي كرد؛ بر اين اساس متوكل آن جنايت بي سابقه را نسبت به آن مرتكب شده بود. امام (ع) در كنار احياي «فرهنگ زيارت» پيشوايان معصوم (ع) و القاي معارف اسلامي در اين قالب، دست به اين حركت لازم زد و در پوششي حكيمانه و به ظاهر، غير متعرضانه نسبت به دستگاه خلافت، در برابر تلاشهاي مذبوحانه ي دشمن موضع گرفت و افكار را به سوي خاطره انگيزترين، ستم سوزترين، و الهام بخش ترين پايگاه «امامت» يعني كربلا جلب كرد.


پاورقي

[1] كامل الزيارات، ص 273.

[2] كامل الزيارات، ص 274.