بازگشت

فتنه ي خلق قرآن


از مهمترين جريانات فكري دوران امام هادي (ع)، كشمكش بر سر مسأله ي مخلوق بودن يا مخلوق نبودن قرآن كريم بود كه مدتها فكر مسلمانان را به خود مشغول ساخته، آنان را رو در روي هم قرار داده بود، و چه بسا افراد زيادي كه به جرم اعتقاد به يك طرف قضيه، شكنجه شده روانه ي زندان مي شدند، يا جان خود را از دست مي دادند.

بحث ياد شده از دوران خلافت مأمون كه به موضوعات و مسائل ماوراي جهان ماده - همچون صفات باري تعالي و ذات او و رابطه ي ميان آن دو،و حدوث و قدم عالم و... علاقه نشان داده شد، وارد محافل علمي و كلامي گشت و بر مبناي دو بينش اعتقادي موجود در جامعه ي اسلامي - معتزله و اشاعره - نسبت به آن، دو ديدگاه پيدا شد. حكمرانان عباسي نيز بر مبناي اعتقاد به هر يك از دو بينش ياد شده در هر زمان، از يك طرف قضيه حمايت كرده با مخالفان نظريه ي خود با شدت و خشونت برخورد مي نمودند.

حكومت عباسي پيش از روي كار آمدن مأمون به مذهب اشاعره گرايش داشت، و مأموران، هر فرد معتزلي را كه به او دست مي يافتند، مي گرفتند و پس از آن كه او را به كفر و الحاد متهم مي كردند به قتل مي رساندند، و يا به زندان مي افكندند.

مأمون در دوران خلافت خود به معتزله گرايش پيدا كرد. معتصم و واثق نيز راه او را



[ صفحه 231]



پي گرفتند. آنان بر اساس همين اعتقاد قائل به مخلوق بودن قرآن شدند و از اين طريق، بسياري از مخالفان خود را به بهانه اينكه به مخلوق بودن قرآن اعتراف نمي كردند با شكنجه و زندان و قتل از ميدان بيرون راندند. [1] .

زماني كه متوكل به خلافت رسيد به اشاعره گرايش پيدا كرد و قائلان به مخلوق بودن قرآن را سخت كيفر نمود. ابن ابي دؤاد، سردمدار تفكر مخلوق بودن قرآن را از سمت قضاوت بركنار كرد و اموالش را مصادره نمود، فرزندش را به زندان افكند و بقيه ي اعضاي خانواده اش را از سامرا به بغداد تبعيد كرد. و نيز طي بخشنامه اي به همه ي كارگزارانش از آنان خواست مردم را از اعتقاد به مخلوق بودن قرآن باز دارند. [2] .

شيعيان و اصحاب ائمه عليهم السلام به پيروي از امامانشان در اين جدال و كشمكش وارد نشده و از اظهار نظر درباره ي اين مسأله خودداري ورزيدند، از اين رو، در روايات اهل بيت (ع) - به جز يكي دو روايت - و نيز اظهارنظرهاي اصحاب و ياران آنان اثري از اين بحث نمي بينيم.

پيشواي دهم (ع) كه رهبري انديشه ي اسلامي را برعهده داشت و پيدايش چنين اختلافات فكري و دامن زدن آن را به سود دشمنان اسلام مي دانست، بحث و جدال درباره ي مسأله ي ياد شده را بدعت در دين قلمداد كرد و ياران خود را از طرح چنين بحثهايي برحذر داشت. متن نامه ي امام (ع) به بعضي از پيروان خود در بغداد چنين است:

بسم الله الرحمن الرحيم، خداوند، ما و تو را از وقوع در فتنه مصون نگهدارد، كه در اين صورت بزرگترين نعمت را بر ما ارزاني داشته است، و جز اين، هلاكت و سيه روزي است. نظر ما اين است كه بحث و جدال درباره ي قرآن (كه مخلوق است يا غير مخلوق، قديم است يا حادث) بدعتي است كه سؤال كننده و پاسخ دهنده در آن شريكند. زيرا پرسش كننده، بي جهت آنچه



[ صفحه 232]



را كه سودي برايش ندارد مي پرسد و پاسخ دهنده براي پاسخ موضوعي كه برعهده ي او نيست بي جهت خود را به رنج و مشقت مي افكند.

آفريننده، جز خدا نيست، و به جز او همه آفريده اند؛ و قرآن، كلام خداست، و از پيش خود اسمي براي آن قرار مده كه جزو گمراهان خواهي گشت. خداوند ما و تو را از مصاديق اين آيه قرار دهد: «الذين يخشون ربهم بالغيب و هم من الساعة مشفقون» [3] آنان كه از پروردگارشان در نهان مي ترسند و از قيام بيم دارند. [4] .

اين رهنمود ارزنده و موضعگيري درست از سوي امام هادي (ع) باعث شد تا شيعيان گرفتار اين بحث بي حاصل و بلكه فتنه ي زيانبار نشوند.


پاورقي

[1] به عنوان نمونه مي توان از شكنجه و آزاري كه احمد بن حنبل، محمد بن نوح، نعيم بن حماد خزاعي، ابويعقوب بويطي و احمد بن نصر خزاعي به جرم اعتقاد نداشتن به مخلوق بودن قرآن از ناحيه ي حكومت عباسي در دوران سه خليفه ي ياد شده متحمل شدند، نام برد (براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به: البداية و النهاية، ج 10، ص 346 - 349).

جلال الدين سيوطي مي نويسد: در سال 131 هجري قمري در دوران حكومت واثق 1600 نفر از اسيران مسلمان را از روم تحويل گرفتند. ابن ابي دواد قاضي دستور داد آنان را بيازمايند. هر كدام از آنان معتقد بودند قرآن مخلوق است آزادش كنند و دو دينار به او بدهند و كسي از اين اعتقاد سرباز زند و او را در بازداشت باقي گذارند (تاريخ الخلفاء، ص 341).

[2] البداية و النهاية، ج 10، ص 329 - 330.

[3] انبياء (21) آيه 49.

[4] توحيد صدوق، ص 225.