بازگشت

پيشگفتار


بسم الله الرحمن الرحيم

پرداختن به زندگي ائمه كاري است بزرگ و دشوار و تاب و تواني ديگر مي طلبد زيرا آنان در چهارچوب انديشه ي تنگ و حقير ما نمي گنجند بلكه هستي خود را در راه اعلاي كلمه توحيد و برافراشتن پرچم اسلام فدا كردند و همچنان در برابر خداي متعال به قصور و عجز خويش اعتراف مي كردند، اماماني كه در زندگي سراسر جهاد و حماسه ي خود، كمترين غبار گرايش هاي مادي و زودگذر را به خود نگرفتند و هميشه افق ديدشان به فراسوي دنيا گسترش يافته بود. آنان پروانه وار به گرد معبود عالم مي چرخيدند، روزها را در ميدان نبرد و شبها را با راز و نياز سپري مي كردند. گاهي مصدر ظاهري حكومت بودند و زماني در بند زندان هاي خلافت، گاهي به ظاهر آزاد بودند و زماني نيز تحت مراقبت هاي شديد امويان يا عباسيان، ليكن آنان را هيچ مانعي از انجام رسالت و ابلاغ پيام الهي بازنمي داشت. حيات آنان يكسره وقف خدا بود و دلشان مالامال از ايمان به حق، از مراحل علم اليقين و عين اليقين گذشته و در اوج حق اليقين سير مي كردند و ديگر خودي نمي شناختند بلكه همه حق بودند و حقيقت. لذا مي بينيم قلب و انديشه آنان سرچشمه جوشان معارف و علوم مي گردد و نياش ها و دعاهايي از آنان به ما مي رسد كه از خود بيخودمان مي كند. راستي آيا آدمي مي تواند چنين سخناني به زبان آورد و اين چنين منظومه ي عشق را بسرايد؟ با حيرت و شگفتي بايد بگوييم آري اينانند پيشاهنگان توحيد و عدالت بر پهنه ي



[ صفحه 6]



گيتي و بشريت هميشه از آبشخور انديشه شان بهره ور بوده است.

تلاش، اعتقاد، صميميت و پايداري ائمه بي پاداش نبود، بلكه خداوند متعال به آنها علم، دانش، فرزانگي و حكمتي عطا نمود كه براي انسان بي سابقه بود و هيچ كس ديگر اين چنين برخوردار از الطاف حق نگشت. در اين مورد سن و سال معيار نبود و كوچك و بزرگ آنان هم سنگ بودند. امام جواد، نهمين اختر تابناك امامت در سن كم يعني هفت سال و چند ماهگي زعامت دين و رياست عامه مسلمانان را به دست گرفت و در برابر پرسش هاي فقهي، فلسفي و اعتقادي همانند يك متخصص پاسخ هايي مناسب و متين داد، تنها بيان مورد قبول درباره ي اين پديده ي عجيب همان است كه شيعه بدان اعتقاد دارد و آن اين كه: علم و دانش ائمه كسبي نيست بلكه خداوند به آنان همان دانشي ارزاني داشته كه پيامبران و رسولان اولواالعزم را از آن برخوردار كرده است.

امام هادي - عليه السلام - نيز مانند پدر بزرگوارشان از درياي بيكران دانش الهي بهره مند بود و معاصران خود را از وسعت علمي خويش متحير مي ساخت. ايشان در سنين نوسالي با فاجعه وفات پدر مواجه شدند و فقها و علماي شيعه كه امر امامت را از اصول دين مي دانستند و در اين كار نهايت دقت و كنكاش را لازم مي ديدند و تنها با اتكا به دلايل و براهين قطعي، امامت شخصي را مي پذيرفتند و براي احساسات و عواطف در اين مجال، نقشي قائل نبودند و خود را در پيشگاه خداوند مسؤول مي شناختند، به امام هادي - عليه السلام - به عنوان دهمين پيشواي خود رجوع كردند.

به هر حال علماي اماميه از حضرت كه سن كمي داشت سؤالات متعددي در زمينه هاي گوناگون پرسيدند و ايشان كارشناسانه تمامي آنها را پاسخ گفت و آنان به امامت حضرت اعتراف نمودند و اعتقاد قلبيشان استوارتر شد كه امام بايد از همه ي معاصران خود داناتر باشد و در اين مورد فرقي ميان كوچك و بزرگ نيست بلكه منصب امامت چنين شأن و موقعيتي دارد. فضل و دانش حضرت و تبحر ايشان در علوم قرآني و سنت، انديشه ها را سرگشته كرد و توان علمي امام



[ صفحه 7]



هادي زبانزد محافل علمي در اقصي نقاط جهان اسلام گشت و همه جا گفتگو از فضايل امام بود.

بخشي بزرگي از مسلمانان امامت حضرت را پذيرفته و رشته دوستي او را به گردن افكندند و حقوق واجب شرعي مانند سهم امام و هداياي گرانقيمت و اموال بسياري را به ايشان تقديم مي كردند. خبرچينان و گزارشگران حكومت و نيروهاي امنيتي، اخبار اقبال مردم به حضرت را به تفصيل براي متوكل عباسي كه از سرسخت ترين دشمنان اهل بيت و شيعيان ايشان بود فرستادند و او سخت خشمگين شد و رگهاي گردنش متورم گشت! و دستور داد امام را از مدينه به سامرا كه پايتخت حكومتش به شمار مي رفت منتقل كنند و ايشان را به اقامت در آن شهر مجبور ساخته، حركات و رفت و آمدهايش را تحت نظر بگيرند و يارانش را بشناسند و مانع رسيدن اموال و حقوق شرعيه به حضرت گردند، همچنين از بهره مندي علما از درياي معارف و علوم ايشان جلوگيري كنند.

امام در آن شهر دوران سختي را پشت سر گذاشت و انواع مصائب و رنجها را متحمل گشت. هر چند وقت يكبار متوكل به شرطه فرمان مي داد كه به خانه ي حضرت ريخته آنجا را بازرسي كنند و ايشان را در هر حالتي كه هست به كاخ سلطنتي بياورند، يكبار كه حضرت را شبانه و بي خبر به نزد متوكل آوردند، جامهاي شراب، آلات خنياگري، ابزار موسيقي، گروه هاي خوانندگان و عياشان، خليفه ي عباسي را احاطه كرده بودند و او لبريز از باده و مستي و بي خبر از ملك و هستي به لهو و لعب مشغول بود، امام از قدرت و سنگدلي او هراسي به خود راه نداد بلكه به نصيحت و پندگويي پرداخت و قيامت را به او يادآور شد و شهوتراني و هواپرستي او را محكوم ساخت كه در اين كتاب تفصيل آن خواهد آمد.

امام هادي - عليه السلام - تنها نماينده و سخنگوي جبهه مخالف حكومت عباسي و يكي از رهبران پيشقدم اين امت در روش پيكارگرانه اش عليه طغيانگري و ستم بشمار مي رفت و موضعي مخالف و انعطاف ناپذير در برابر



[ صفحه 8]



پادشاهان و حكام عصرش اتخاذ كرده بود و با هيچ يك از آنان از در دوستي وارد نشد بلكه دور بودن و اجتناب از آنان را در سرلوحه ي كار خود قرار داده بود و همين مسأله آنان را به كينه توزي و دشمني با امام و ايجاد هر نوع تضييق و فشاري عليه ايشان وادار مي كرد. اگر امام - عليه السلام - با آنان همراهي و همگامي مي كرد هرگز مجبور به اقامت در سامرا نمي گذشت، و او را محاصره ي اقتصادي نمي كردند و در تنگناي سختي معيشت و درآمد قرارش نمي دادند و مانع ملاقات حضرت با شيعيانش نمي شدند، اما حضرت براي رضاي خدا و حفظ مصالح اسلام همه ي اينها را به جان خريد و از پادشاهاني كه سلطنت و قدرتشان بر پايه ي زور و سلاح بود دوري جست - اين كتاب با استفاده از موثق ترين منابعي كه در دست است تصويري از سياست و روش حكام عصر امام را ارائه خواهد كرد - گزند عباسيان تنها امام را ناراحت نساخت بلكه همه ي مسلمانان آن دوران در معرض آسيب و تجاوز بني عباس قرار گرفتند و در ايام حكومتشان اثري از اسلام واقعي نماند، آنان اقتصاد مردم را در راه ارضاي شهوات خود به كار گرفتند و سخاوتمندانه خرج خوانندگان و دلقك ها كردند و شب هاي آلوده به گناه خود را با اموال مسلمانان مجلل و پركبكبه ساختند و در بغداد و سامرا جشن هاي خود را با تمام محرمات الهي آراستند و تا نهايت انحراف از اصول و موازين اسلامي پيش رفتند؛ اسلامي كه همه ي اصول و آرمان خود را بر نجات انسان از پليدي و تعالي او بنيان گذاشته بود.

براي بررسي زندگي فرد بايستي زندگي جامعه و ويژگي هاي آن، مورد بررسي قرار گرفته شود زيرا بدين گونه جنبه هاي مهمي از زندگي شخصي آشكار مي گردد و در پيوند ميان فرد و جامعه است كه نكات حساسي كشف مي شود لذا ما نيز به عصر و دوران امام مي پردازيم و مختصات آن را بيان مي كنيم تا آن كه بدين ترتيب ابعاد و جوانب زندگي علمي و فكري امام بهتر روشن گردد.

دوران حضرت شاهد حوادث حيرت انگيزي بود كه از مهمترين آنها تسلط



[ صفحه 9]



تركان بر تمامي اركان حكومت را مي توان نام برد. آنان بر اقتصاد عمومي چيره شده بودند و كمترين نفوذي براي خلفاي بني عباس نگذاشتند و آنان را تبديل به عروسك هاي خيمه شب بازي كردند تا آنجا كه هيچ نقشي در امور داخلي و خارجي حكومت نداشتند و تركان هر خليفه اي را مي خواستند تثبيت مي كردند و از هر كسي كه ناخشنود مي شدند بركنارش مي ساختند و يا مي كشتند. جامعه ي اسلامي دچار بحران هايي سخت و ناگوار شده بود زيرا تركان نه آيين حكومت بلد بودند و نه در سياست سررشته اي داشتند و اساسا بيابانگرداني به دور از تمدن بودند. و ما در اين كتاب به تفصيل اين حادثه و حوادث ديگر آن دوران را بررسي خواهيم نمود.

در اين كتاب به زندگي اصحاب امام هادي - عليه السلام - و راويان و حاملان علم ايشان خواهيم پرداخت و تا آنجا كه مي دانيم در اين زمينه كس ديگري چنين نكرده و تنها ماييم كه در بررسي زندگاني ائمه ي اطهار به زندگي يارانشان نيز توجه كرده ايم زيرا آن را مكمل بحث از هر شخصيت مي دانيم و با شناخت ياران و اصحاب او است كه مي توان عمق نفوذ انديشه و تلاش هاي فكري او را دانست ليكن بررسي هاي تازه، اين مهم را به دست فراموشي سپرده و كمترين توجهي بدان نشان نمي دهد و حال آن كه از اين طريق مي توان اطلاعات مهمي درباره شخصيت مورد نظر كه در كتب مربوطه ثبت نشده به دست آورد و پيوند مردم با او و رابطه ي او را با آنان دانست.

درباره ي زندگي امام هادي - عليه السلام - اين نخستين اثر بشمار نمي رود بلكه قبلا كارهايي صورت گرفته و تأليفاتي به زيور طبع آراسته شده است كه مي توان براي مثال كتب زير را نام برد:

1 - «مآثر الكبراء في تاريخ سامراء» دائرةالمعارفي درباره شهر سامراء و تاريخ آن است كه به وسيله علامه محقق شيخ ذبيح الله نگارش شده و جلد سوم آن اختصاص به زندگاني امام هادي - عليه السلام - يافته است.

2 - «سيرة الامام العاشر علي الهادي» نوشته استاد سيد عبدالرزاق شاكر



[ صفحه 10]



البدري، ليكن به اعتقاد من آنچه تاكنون درباره ي امام نوشته شده است - از جمله همين كتاب - بطور جامع و فراگير، تمام جنبه هاي زندگي حضرت را مورد بررسي قرار نداده است بلكه تنها بر گوشه هايي از شخصيت اين بزرگوار پرتو افكنده و موارد خاصي را به بحث گذاشته است و ما هنوز فاقد اثري هستيم كه زندگي اين اسطوره ي ايمان را كه دنباله ي حيات فكري پدران و اجداد خويش است به طور كامل بررسي كرده باشد.

در خاتمه ي اين پيشگفتار، بر خود لازم مي دانم كه از برادر عزيز و ارجمندم حضرت حجةالاسلام، علامه ي بزرگ شيخ هادي شريف القرشي - حفظه الله - كه در دستيابي به منابع و مراجعه به دائرةالمعارف هاي فقهي مانند وسائل الشيعه، مرا ياري كرد و اطلاعات سودمندي از زندگاني امام هادي - عليه السلام - در اختيارم گذاشت تشكر و سپاسگزاري كنم و از خداوند مي خواهم به او جزاي خير عطا كند كه حق برادري را نيك انجام داد.

نجف اشرف

باقر شريف القرشي



[ صفحه 11]