بازگشت

با صوفيان مجالست مكنيد


امام هادي - عليه السلام - اصحاب خود و ديگر مسلمانان را از معاشرت و همنشيني با صوفيان برحذر داشته بود زيرا آنان سرچشمه گمراهي و ضلالت هستند و با اظهار پارسايي و تقدس مآبي به فريب و گمراهي ساده لوحان برمي خيزند.



[ صفحه 46]



امام بر دوري و جدايي از صوفيان به شدت تأكيد اشت. حسين بن ابي الخطاب نقل مي كند: نزد امام هادي در مسجدالنبي بودم كه گروهي از اصحاب حضرت از جمله ابوهاشم جعفري كه مردي سخندان و مورد احترام امام بود وارد شدند و در همان هنگام عده اي از صوفيان وارد مسجد شده گوشه اي نشستند و به گفتن اوراد خود و تكبير و تهليل پرداختند، حضرت رو به اصحاب كرده فرمودند:

«به اين فريبكاران و هم پيمانان شيطان و ويرانگران بنيادهاي اسلام توجه نكنيد آنان براي آسايش جسم، پارسايي مي كنند و شب زنده داري آنان براي به دست آوردن طعام هاي چرب و شيرين است، عمري را به سختي مي گذرانند تا آن كه فرصتي يافته به گناهكاري بپردازند، گرسنگي مي كشند تا آن كه به خوان هاي رنگين دست يابند، ذكر آنان فقط براي فريب مردم است و جلب قلوب احمقان، سادگان را شيفته خود ساخته بار خود را بر دوش آنان مي نهند و آنان را در چاههاي گمراهي مي اندازند، اوراد آن، رقص و كف زدن است و ذكرشان نغمه و آوازه خواني، جز بي خردان و افراد گول خورده كسي از آنان پيروي نمي كند و متاع آنان جز در بازار احمقان فروشي ندارد، هر كسي به ديدار و زيارت زنده يا مرده ي آنان برود مانند آن است كه به زيارت شيطان و بت پرستان رفته باشد و هر كه به آنان ياري رساند در حقيقت به ابوسفيان، معاويه و يزيد ياري كرده است...».

يكي از حاضران پرسيد: «اگر چه به امامت شما معتقد و معترف باشد؟» امام او را از ادامه اين گونه توهمات برحذر داشته با بياني قاطع فرمود:

«اين تصورات را از خود دور كن، هر كس به امامت و حق ما معترف باشد برخلاف رضاي ما گام برنمي دارد، آيا نمي داني آنان پست ترين طايفه ي صوفيه هستند و همه فرق صوفيه مخالف ما مي باشند و طريقت آنان با ما مغاير است، آنان نصاري يا مجوس اين امت هستند و هميشه در تلاشند تا چراغ برافروخته ي خدايي را با دهان خود خاموش كنند هر چند خداوند پرتوافشاني چراغ توحيد را



[ صفحه 47]



علي رغم خواست كافران، تضمين كرده است...» [1] .

امام در سخنان خود بر بطلان روش صوفيان و بي ديني آنان با توجه به صفات و رفتارشان چند نكته را بيان مي فرمايد:

1 - آنان در فريفتن و گمراه كردن مردم هم پيمان شيطان هستند.

2 - با بدعت هاي خود و آوردن شيوه هايي مغاير روح اسلام و شريعت درصدد ويرانگري پايه هاي اين دين مبين برآمدند.

3 - زهد آنان ريايي است و براي راحت طلبي و جلب منافع مادي مي باشد.

4 - شب زنده داري و اظهار تقدس آنان براي رضاي خدا و انجام عبوديت حضرتش نيست بلكه دام نيرنگي است براي صيد مردم و به دست آوردن اموال آنان.

5 - اوراد آنان، اوراد عبادي نيست بلكه رقص و پايكوبي است زيرا از قلبي كه معتقد به خدا است برنخاسته است و دعاهاي آنان ترانه و آواز است زيرا از روح اخلاص و طاعت خداوند خالي است و كالبدي است بي جان.

6 - آن كه مهار خرد و اختيار خود را در دست دارد به دنبال اين دغلان نمي رود، ليكن ساده لوحان، افراد نادان و بي خردان كه قدرت تشخيص ندارند در زمره ي پيروان آنها قرار مي گيرند.


پاورقي

[1] روضات الجنات، ج 3، ص 134.